نام کتاب : صحيفة الحسين ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 30
سخنانى بگويم ، كه در آن رضاى خدا بوده و براى اين حاضران اجر و ثوابى باشد . يزيد اجازه نداد ، مردم گفتند : امير ، اجازه بده تا بر منبر رفته شايد از أو سخنى بشنويم ، يزيد گفت : اگر أو بر فراز اين منبر برود ، پائين نمى آيد مگر آنكه من و خاندان أبو سفيان را رسوا سازد ، كسى گفت : امير مگر اين اسير چه مى داند و چه مى تواند بگويد ، يزيد گفت : أو از خاندانى است كه علم را از كودكى با شير مكيده اند و با خون آنها در آميخته است . با اصرار مردم يزيد اجازه داد و امام بر فراز منبر - يا به تعبير امام بر فراز چوبها - رفته و فرمود : " مردم ! خداوند به ما خاندان پيامبر شش امتياز ارزانى داشته و با هفت فضيلت برترى بخشيده است ، شش امتياز ما اينستكه خدا به ما : علم ، حلم ، بخشش ، بزرگوارى ، فصاحت و شجاعت عطا كرده و محبت ما را در دلهاى مؤمنان قرار داده است . هفت فضيلت ما اين است كه : پيامبر برگزيده خدا از ماست ، صديق ( على بن ابي طالب ) از ماست ، جعفر طيار از ماست ، شير خدا و شير رسول أو ( حمزه سيد الشهداء ) از ماست ، دو سبط اين امت حسن و حسين از ماست . مردم ! هر كس مرا شناخت كه شناخت ، و هر كس نشناخت خود را به أو معرفى مى كنم ! من پسر مكه و منايم ، من پسر زمزم و صفايم ، منم فرزند آن بزرگوارى كه " حجر الاسود " را با گوشه و اطراف عبا برداشت ، منم فرزند بهترين كسى كه احرام بست و طواف و سعى بجا آورد ، منم فرزند بهترين انسانها .
30
نام کتاب : صحيفة الحسين ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 30