responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحيفة الحسين ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي    جلد : 1  صفحه : 27


كسى مواظب حالشان باشد ، نه سرپرستى از مردانشان آنان را همراهى كند ؟ مردم از اين سو و آن سو براى نظاره آنان فراهم شوند ؟ !
اما از كسى كه سينه اش از بغض ما آكنده است جز اين چه توقعى مى توان داشت ؟ مى گويى كاش پدرانم كه در جنگ بدر كشته شدند اينجا بودند ، و هنگام گفتن اين جمله با چوب به دندان پسر پيغمبر مى زنى ؟ ابدا به خيالت نمى رسد كه گناهى كرده اى و منكرى زشت ، مرتكب شده اى چرا نكنى ؟
تو با ريختن خون فرزندان پيغمبر و خانواده عبد المطلب كه ستارگان زمين بودند دشمنى دو خاندان را تجديد كردى ، شادى مكن ، چه ، به زودى در پيشگاه خدا حاضر خواهى شد ، آن وقت است كه آرزو مى كنى كاش كور و لال بودى و اين روز را نمى ديدى ، كاش نمى گفتى : پدرانم اگر در اين مجلس حاضر بودند از خوشى در پوست نمىگنجيدند .
خدايا خودت حق ما را بگير و انتقام ما را از آنكه به ما ستم كرد ، بستان .
به خدا پوست خود را دريدى و گوشت خود را كندى .
روزى كه رسول خدا و خاندان أو و پاره هاي تن أو در سايه رحمت خدا آرميده باشند ، تو با خوارى هرچه بيشتر پيش أو خواهى ايستاد ، آن روز روزى است كه خدا وعده خود را انجام خواهد داد ، اين ستمديدگان را كه هر يك در گوشه اى به خون خود خفته اند ، گرد هم خواهد آورد ، أو خود مى گويد : مپنداريد آنان كه در راه خدا كشته شده اند مرده اند ، نه ، آنان زنده اند و از نعمتهاى پروردگار خود بهره مند مى باشند .
اما آن كس ( معاويه ) كه تو را اين گونه بناحق بر گردن مسلمانان سوار

27

نام کتاب : صحيفة الحسين ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي    جلد : 1  صفحه : 27
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست