نام کتاب : صحيفة الحسين ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 117
أبو مخنف گويد : هنگانى كه آن مرد عمامه حضرت را برد ، همسرش پرسيد : واى بر تو ، امام حسين ( عليه السلام ) را كشته و عمامه اش را تصاحب مى كنى ، به خدا سوگند با تو زندگى نمى كنم ، آن مرد خواست زن را بزند ، دستش به ميخى برخورد كرد ، كه دستش را از مرفق قطع كرد ، و همواره فقير بود . ( 57 ) دعاى آن حضرت بر مردى از قاتلانش از ابى عيينه روايت شده : دو نفر از قاتلان آن حضرت را ديدم - تا آنجا كه مى گويد : - اما نفر دوم را ديدم كه همواره بدنبال سقاها بود ، آب آنها را تا آخر مى نوشيد اما سير نمى شد ، زيرا أو امام را ديده بود كه آبى را به دهانشان نزديك كرده بودند و از آن مىنوشيدند ، أو به آن حضرت تيرى انداختند ، امام فرمود : خداوند در دنيا و آخرت تو را از آب سير نكند . پس مرد تشنه شد ، تا آنجا كه خود را داخل رود فرات انداخت ، و آن قدر آب نوشيد كه به هلاكت رسيد .
117
نام کتاب : صحيفة الحسين ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 117