نام کتاب : صحيفة الحسن ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 283
و نيرنگت به طلحه ، در زمانى كه به أو مكر زده و او را به قتل رساندى ( 1 ) ، زشت باد چهره ات كه چقدر كريه و ناپسند است . مروان سر به زير انداخت ومغيره مبهوت ايستاد ، امام عليه السلام رو به مغيره كرد و فرمود : اى كور قبيلهء ثقيف ، تو را چه به قريش كه نسبت به تو افتخار كنم ، واى بر تو آيا مرا نمى شناسى ، من پسر بهترين زنان و سرور زنان هستم ، پيامبر ما را به علم الهى تغذيه كرده ، و تأويل قرآن و مشكلات احكام را آموخته ايم ، عزت برتر و افتخار و برترى از ماست . و تو از گروهى هستى كه در جاهليت نسبى نداشته و در اسلام بهره اى ندارند ، بندهء فرارى را چه شده كه با شيران برخورد كرده و مزاحم قهرمانان گردد و دم از افتخار زند ، ما سروران ، و ما مدافعان برتر هستيم ، از پيمانمان حمايت كرده و عيب و ننگ را از خود دور مى كنيم ، و من پسر زنان پاك هستم . تو اشاره كردى - بر اساس گمانت - به وصى برترين پيامبران ، و او به ناتوانيت داناتر و به ضعفت آگاه تر بود ، و تو براى رد كردن خودت نسبت به
1 - ابن اثير در اسد الغابة گويد كه سبب قتل طلحه آن بود كه مروان به سوى طلحه - كه در ميدان جنگ ايستاده بود - تيرى پرتاب كرد ، اگر آن را مى بستن پاهايش ورم مى كرد و اگر باز مى گذارند خون جارى مى شد ، مروان گفت : او را رها كنيد آن تيرى بود كه خداوند فرستاد ، و طلحه از آن تير مرد ، و رو به سوى ابان بن عثمان كرد و گفت : بعضى از قاتلان پدرت را كشتم .
283
نام کتاب : صحيفة الحسن ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 283