responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحيفة الحسن ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي    جلد : 1  صفحه : 28


امام از اين خبر آگاهى يافت مردم را براى اجتماع نمودن فرا خواند و آن گاه بالاى منبر رفته و پس از حمد و ثناى الهى دستور داد مردم آماده شده و بسوى نخيله كه قرارگاه نظامى ايشان بود حركت كنند .
مردم كه از سپاه شام مى ترسيدند گوئى مرگ را در جلوى ديدگانشان مى ديدند ، از اينرو رنگشان زرد و زبانشان لال شد ، و سلامتى و تن آسائى را بر هر كار ترجيح مى دادند .
هنگامى كه صحابي بزرگ پيامبر ( عدى بن حاتم ) سكوت مردم را ديد چنين گفت :
من عدى بن حاتم هستم ، سبحان الله ، چه موقعيت زشت و رسوائى داريد ، آيا فرمان امام و فرزند پيامبرتان را نمى پذيريد ، كجايند آن سخنوران توانائى كه زبانشان به هنگام سخن دلها را مى شكافت ، شما هنگاميكه ديوارى را مى بينيد مثل روباهان به سوراخ مىخزيد آيا از دشمن خدا نمى ترسيد و عيب و ننگ آن را نمى فهميد ، آنگاه رو به امام كرد و فرمانبردارى خود از ايشان را علام داشت و در پايان گفت : من اكنون به قرارگاه مى روم هر كس مى خواهد با من بيايد ، أو از مسجد خارج شد و بدون آنكه كسى أو را همراهى كند به نخيله رفت .
همچنين سرداران بزرگ لشكر امام از رفتار مردم دچار خشم و سراسيمگى فراوان شدند ، و مردم را از سستى شان بر حذر داشته و روح نشاط و هيجان براى جنگ و روياروئى با دشمن را در آنها برانگيختند ، امام از ابراز وفادارى شان قدردانى كرد .

28

نام کتاب : صحيفة الحسن ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي    جلد : 1  صفحه : 28
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست