نام کتاب : صحيفة الحسن ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 199
أي اهل كوفه ديروز كسى از شما جدا شد كه تيرى بود از تيرهاى الهى ، كوبندهء دشمنان أو ، درهم كوبندهء بدكاران قريش بود ، همواره آنان را تحت اختيار داشته واز أو در وحشت بودند ، در مورد اوامر الهى مورد ملامت قرار نگرفته واز مال خدا چيزى را به سرقت نمى برد ، واز جنگ با دشمنان خدا فرار نمى كرد ، تمامى قرآن به أو داده شده ، أو را خواند اجابت نمود ، أو را راهبرى كرد تبعيت نمود ، در كارهاى الهى از ملامت ملامت گران نمى هراسيد ، پس درود ورحمت الهى بر أو باد . ( 31 ) خطبهء آن حضرت در شناخت خودش روايت شده : هنگاميكه معاويه به كوفه آمد ، چند روز در آنجا ماند ، هنگاميكه مراسم بيعتش تمام شد بالاى منبر رفت وبراى مردم خطبه خواند وامير المؤمنين وامام حسن عليهما السلام را نام برده وآنان را دشنام داد ، امام حسين عليه السلام حاضر بود ، خواست برخيزد وپاسخ گويد ، امام حسن عليه السلام دست ايشان را گرفت وآن حضرت را نشانيد وخود برخاست وفرمود : أي آنكه نام على را مى برى ، من حسن هستم وپسر أو مى باشم ، وتو معاويه أي وپدرت صخر است ، ومادرم فاطمه ومادرت هند ، وجدم
199
نام کتاب : صحيفة الحسن ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 199