responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي    جلد : 1  صفحه : 264


عرض كرد يا محمد سؤال مكن از سكان اين طبقه كه سكان آن كيانند ، سكان آن أهل معاصى كثيره از امت شما مىباشند ، آنانى كه اقدام به معاصى كبيره نموده‌اند و فوت شده‌اند قبل از توبه ، و نام اين طبقه جحيم است .
چون كلام به اينجا رسيد جناب رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله بيهوش شدند و افتادند ، پس حضرت جبرييل سر مبارك آن رسول جليل را بر دامن خود گذارد تا حضرت به حال آمدند ، پس فرمود : اى جبرييل چه بسيار بزرگ شد استماع اين مصيبت به من ، و شديد شد حزن و ألم من ، امت من داخل آتش جهنم مىشوند ، جبرييل فرمود : بلى أهل كبائر از امتان تو داخل خواهند شد .
پس جناب رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله و جبرييل هر دو بزرگوار شروع نمودند به گريستن ، جناب رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله تشريف بردند به منزل خود و قرار فرمودند كه كسى داخل نشود بر ايشان ، و بيرون تشريف نمىآوردند مگر به جهت نماز ، بعد از فراغ از نماز با كسى متكلم نمىشدند تا داخل در منزل مىشدند . و در بعضى أوقات بعد از فراغ از نماز گريه و تضرع و زارى به درگاه جناب بارى عز شأنه مىنمودند ، به اين نهج بودند تا سه روز ، و در اين مدت سه روز از بسكه آن سرور ملول بودند كسى جرأت تكلم با ايشان نمىنمودند .
بعد از سه روز بعضى از صحابه فتح باب جرأت بر خود نمودند آمدند پشت در دولت سراى جناب رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله و گفتند : السلام عليكم يا أهل بيت الرحمة هل الى رسول اللَّه من سبيل ؟ يعنى ممكن هست كسى خود را به خدمت جناب رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله برساند ؟ أحدى جواب نگفت ، برگشت و ثانيا عود نمود به همان نحو سلام گفت و سؤال نمود جواب نشنيد ، تا سه بار به اين نحو معمول داشت مطلقا جوابى نشنيد .
سلمان فارسى رضى اللَّه عنه را به خاطر رسيد كه در اين باب مىبايد متوسل

264

نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي    جلد : 1  صفحه : 264
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست