responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس    جلد : 1  صفحه : 213


چون نگاه زينب بر آن سر بريده افتاد ، دست برد و گريبان خود را پاره كرد و با صداى اندوهناكى كه دلها را مىلرزاند گفت : " اى حسين جان ! اى حبيب رسول خدا ! اى فرزند مكه و منا و اى فرزند فاطمه زهرا ! اى فرزند دختر محمد مصطفى ! " راوى مىگويد : زينب ( س ) تمام كسانى را كه در مجلس بودند ، به گريه انداخت ، در حالى كه يزيد ( لعنة الله عليه ) ساكت بود .
در اين موقع زنى از بنى هاشم كه در خانه يزيد بود ، براى حسين ( ع ) شروع به گريه و ناله كرد و با صداى بلند گفت : " اى عزيز ! اى سرور اهل بيت خويش ! اى فرزند محمد ! اى امير يتيمان و اى بهار اميد پير زنان و يتيمان ! اى كشته فرزندان زنا ! " و هر كس صداى او را شنيد ، گريه كرد .
پس از آن ، يزيد چوب خيزران طلبيد و به لب و دندان حسين ( ع ) زد . ابوبرزه اسلمى به جانب او متوجه شد وگفت : " واى بر تو اى يزيد ! آيا چوب به دندان حسين ، فرزند فاطمه ( عليهما السلام ) مىزنى ؟ من گواهى مىدهم به اين كه ديدم رسول خدا ( ص ) دندانهاى او و برادرش حسن را مىبوسيد و مىمكيد و مىفرمود : " شما دو نفر سيد جوانان اهل بهشت هستيد و خدا بكشد و لعنت كند كشندگان شما را و جهنم را كه جايگاه بدى است براى آنان آماده سازد . " " يزيد از اين سخن غضبناك شد و دستور داد او را كشان كشان از مجلس بيرون بردند . و سپس شروع به خواندن اشعار ابن زبعرى [1] كرد :
" اى كاش بزرگان طايفه من كه در جنگ بدر كشته شدند ، مىبودند و مىديدند كه طايفه خزرج چگونه از شمشير زدن ما به جزع آمده اند و مىنالند ، تا از ديدن اين منظره ، فرياد خوشحالى آنان بلند شود و فرحناك گردند و بگويند : " اى يزيد ! دستت شل مباد ! "



[1] ابو سعد عبد الله بن زبعرى بن قيس قرشى ، از شاعران قريش در عهد جاهليت بود . لقبش عبداللات بود وعليه مسلمانان شعر مىگفت . پس از فتح مكه ، چون مسلمان شد ، رسول خدا ( ص ) او را عبد الله ناميد ، ولى او به نجران گريخت و در سال 15 ه‌ . ق مرد . وى اين اشعار را در جنگ گفت .

213

نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس    جلد : 1  صفحه : 213
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست