نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 203
" چه جوابى داريد اگر رسول خدا به شما بگويد كه با عترت و اهل بيت من بعد از وفاتم چه كرديد ؟ با وجود اين كه شما امت آخر الزمان و آخرين امتها هستيد ، آيا پاداش من اين بود ؟ در صورتى كه من شما را نصيحت كردم كه با خويشان من بعد از من بد رفتارى نكنيد . " چون آن روز به پايان رسيد و شب آمد ، اهل مدينه شنيدند كه هاتفى ندا مىكند : " اى كسانى كه حسين ( ع ) را از روى جهل و نادانى كشتيد ! عذاب و بدبختى بر شما بشارت باد ! و بدانيد كه اهل آسمانها و انبيا و مرسلين و شهدا ، همه به شما نفرين مىكنند . شما از قول داوود و موسى بن عمران و عيسى بن مريم ، صاحب انجيل ، مورد لعن و نفرين قرار گرفتيد . " از كوفه به شام چون نامه عبيدالله بن زياد به يزيد بن معاويه رسيد و از مضمون آن مطلع شد ، در جواب آن نوشت كه سر حسين ( ع ) و سر ياران او را كه با او كشته شدند ، همراه همه اهل بيت و خانواده او به شام بفرستد . ابن زياد ، محفر بن ثعلبه عائذى را طلبيد و آن سرهاى مقدس و اسيران خانواده رسالت را به او سپرد . محفر ، اسيران را به صورتهاى باز ، مانند اسيران كفار به جانب شام حركت داد . ابن لهيعه و ديگران خبرى را نقل كرده اند و ما آن مقدارى را كه در اينجا مورد نياز است نقل مىكنيم . وى مىگويد : " به طواف خانه خدا مشغول بودم . ناگاه ديدم شخصى مىگويد : " خداوندا مرا بيامرز و گمان نمىكنم كه مرا آمرزيده باشى . " من به او گفتم : " اى بنده خدا ! از خدا بترس و اين سخن را مگو ، زيرا اگر گناهان تو به اندازه قطرات باران و برگ درختان باشد و تو از خدا طلب آمرزش كنى ، تو را مىبخشد و خداوند بخشنده و مهربان است . " آن مرد گفت : " نزد من بيا تا داستان خود را براى تو بگويم . "
203
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 203