responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس    جلد : 1  صفحه : 191


سر مقدس حسين ( ع ) را وارد ساختند و پيش روى او گذاشتند .
سپس اهل بيت امام ( ع ) وارد شدند . زينب ، دختر أمير المؤمنين ( عليهما السلام ) ، نيز - به صورتى كه شناخته نشود - وارد شد و در گوشه اى نشست .
ابن زياد پرسيد : " اين زن كه بود ؟ " گفتند : " او زينب دختر على ( ع ) است . " عبيدالله رو به سوى زينب كرد وگفت : " حمد خدايى را كه شما را رسوا كرد و دروغهاى شما را آشكار ساخت . " زينب فرمود : " مردمان فاسق و فاجر رسوا مىشوند و آنان غير از ما هستند . " ابن زياد گفت : " چگونه ديدى آنچه را خدا با برادرت انجام داد ؟ " زينب ( س ) گفت : " جز نيكويى چيزى نديدم ، زيرا آل پيغمبر جماعتى هستند كه خداوند حكم شهادت بر آنان نوشته است و آنان نيز به سوى آرامگاه هميشگى خود شتافتند ، ولى به همين زودى خداوند ، تو وايشان را با هم براى حسابرسى جمع مىكند و آنان با تو احتجاج و مخاصمه مىنمايند و آن گاه مىنگرى كه رستگارى براى كيست ؟
مادرت بر تو بگريد ، اى پسر مرجانه ! " ابن زياد از اين گفتار غضبناك شد وگويا تصميم به كشتن زينب گرفت .
عمرو بن حريث كه در مجلس حاضر بود ، به ابن زياد گفت : " او زن است و كسى زن را به خاطر گفتارش كيفر نمىكند . " ابن زياد منصرف شد و رو به زينب ( س ) كرد وگفت : " خداوند دل مرا از قتل حسين طغيانگر و متمردان و سرپيچان از اهل بيت تو شفا بخشيد . " زينب ( س ) فرمود : " به جان خودم قسم ، بزرگان ما را كشتى و اصل و فرع ما را قطع كردى . اگر شفاى تو اين است البته شفا يافته اى . " ابن زياد گفت : " زينب زنى است كه با سجع و قافيه سخن مىگويد و به جان خودم قسم كه پدرش على نيز شاعر و قافيه پرداز بود . " زينب گفت : " اى ابن زياد ! زن را با سجع و قافيه چه كار است ؟ " پس از آن ابن زياد به سوى على بن الحسين ( زين العابدين ) متوجه شد وگفت :
" اين جوان كيست ؟ "

191

نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس    جلد : 1  صفحه : 191
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست