نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 175
على بن الحسين ( ع ) در حالى كه بيمارى ، او را ضعيف و رنجور كرده بود وحسن بن حسن مثنى [1] - كه در كربلا براى يارى عمو و امام خود ، حسين ( ع ) زخمهاى شمشير و نيزه را به تن خريده بود ، ولى با آن جراحتها از ميدان جنگ زنده بيرون آمده بود - در بين اسيران ديده مىشدند . مصنف كتاب " مصابيح " روايت مىكند كه : حسن بن حسن مثنى روز عاشورا در برابر عمويش حسين ( ع ) ، هفده نفر را كشت و هيجده زخم بر بدنش وارد شد و از اسب افتاده بود . دايى او اسماء بن خارجه او را از زمين برداشت و به كوفه برد و او را مداوا كرد تا بهبود يافت و سپس او را به مدينه برد . همچنين در ميان اسيران ، زيد و عمرو ، فرزندان امام حسن ( ع ) نيز ديده مىشدند . پس اهل كوفه چون چشمشان به اسيران افتاد ، شروع به گريه و زارى كردند . آنگاه على بن الحسين ( ع ) فرمود : " آيا براى ما گريه و نوحه مىكنيد ؟ پس كشندگان ما كيانند ؟ " زينب ( س ) خطبه مىخواند بشير بن خزيم اسدى مىگويد : به سوى زينب دختر أمير المؤمنين ( عليهما السلام ) نگريستم ، به خدا سوگند زنى را سخنورتر از او نديدم . گويا كلمات على ( ع ) از زبان او فرو مىريخت . با دست به سوى مردم اشاره كرد كه خاموش شويد . از اين اشاره ، نفسها به سينه ها بازگشت و زنگهاى شتران از صدا افتاد . پس از آن شروع به ايراد خطابه نمود : " به نام خداوند بخشنده و مهربان . ستايش مىكنم خدا را و درود مىفرستم بر
[1] حسن بن حسن بن على ( ع ) ، معروف به " مثنى " ، جليل القدر و عالم و پرهيزكار بود . با دختر عمويش ، فاطمه دختر امام حسين ( ع ) ازدواج كرد . در كربلا در ركاب عموى بزرگوارش امام حسين ( ع ) حضور داشت و جنگيد و جراحاتى برداشت ، اما خداوند متعال او را شفا داد . مادرش خوله دختر منظور الفرازى است . وى حدود سال 90 ه . ق در مدينه وفات يافت .
175
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 175