نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 161
اى محمد ! اين حسين توست كه در زمين كربلا ، برهنه و عريان افتاده است و باد صبا ، خاكها را بر بدن او مىپاشد . اين حسين توست كه از ستم زنازادگان كشته شده است . آه و افسوس ! امروز روزى است كه جدم رسول خدا ( ص ) از دنيا رفت . اى ياران محمد ( ص ) ! اينان فرزندان پيغمبر شمايند كه آنان را مانند اسيران به اسيرى مىبرند . " در روايت ديگرى وارد شده است كه زينب ( س ) عرض كرد : " يا محمداه ! دخترانت اسير و فرزندانت كشته شدند و باد صبا خاكها را بر آن بدنها مىپاشد . اين حسين توست كه سرش را از قفا بريدند و عمامه و رداى او را به غارت بردند . پدرم فداى آن كسى باد كه ظهر روز دوشنبه ، لشكرش را قتل و غارت كردند . پدرم فداى آن كسى باد كه خيمه هاى او را گسيختند . پدرم فداى آن كسى باد كه غايب نيست تا اميد بازگشتش برود . پدرم فداى آن كسى باد كه زخم بدنش مرهم پذير نيست . پدرم فداى آن كسى باد كه جانم فداى او شود . پدرم فداى آن كسى باد كه دلش پر از غم و غصه بود تا از دنيا رفت . پدرم فداى آن كسى باد كه لب تشنه بود و با لب عطشان شهيدش كردند . پدرم فداى آن كسى باد كه از محاسنش خون مىچكد . پدرم فداى آن كسى باد كه جدش محمد مصطفى ( ص ) پيغمبر خداست . پدرم فداى آن كسى باد كه او نوه پيامبر هدايت است . پدرم فداى آن كسى باد پدرم فداى [ فرزند ] محمد مصطفى باد . پدرم فداى [ فرزند ] خديجه كبرى باد . پدرم فداى [ فرزند ] على مرتضى باد . پدرم فداى [ فرزند ] فاطمه زهرا باد كه سرور زنان جهانيان است . جانم فداى كسى باد كه او فرزند كسى است كه خورشيد به خاطر نماز او برگردانده شد . " راوى مىگويد : به خدا قسم زينب ( س ) از گريه خود ، هر دوست و دشمنى را به گريه انداخت .
161
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 161