نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 137
نماز ظهر عاشورا وقت نماز ظهر رسيد . حسين ( ع ) به زهير بن قين وسعيد بن عبد الله دستور داد با نصف كسانى كه باقى مانده بودند مقابل او صف بكشند . حسين ( ع ) با ساير اصحاب نماز خوف خواندند . در اين موقع تيرى از سوى دشمن ، به سوى حسين ( ع ) آمد . سعيد بن عبد الله پيش رفت و در مقابل آن حضرت ايستاد و تيرها را به تن خود خريد ، تا آن كه از پا در آمد و به زمين افتاد و مىگفت : " خداوندا ! اين جماعت را مانند قوم عاد و ثمود لعنت نما و سلام مرا به پيغمبر برسان و او را از زخمهايى كه بر بدن من وارد شده است مطلع كن ، زيرا مقصود من از يارى ذريه پيغمبر تو ، اجر و ثواب تو بود . " پس از گفتن اين كلمات از دنيا رفت و چون بدنش را با دقت بررسى كردند ، غير از زخمهاى شمشير و نيزه ، سيزده چوبه تير در بدنش نمايان بود . پس از آن سويد بن عمرو بن ابى مطاع ، كه مردى شريف و بسيار نمازگزار بود ، به ميدان آمد و مانند شير ژيان ، به جنگ مشغول شد و و بر شدايد و سختى ها صبر و شكيبايى فراوان كرد ، تا آن كه از فزونى زخمها در بين كشتگان به روى زمين افتاد و به همين حال بود و حركتى از او ديده نمىشد تا وقتى كه شنيد سپاهيان ابن زياد مىگويند : " حسين كشته شد . " از شنيدن اين خبر بى تاب شد و از كفش خود خنجرى بيرون آورد و به جنگ با آنان مشغول شد تا به شهادت نايل آمد . راوى مىگويد : اصحاب حسين ( ع ) براى كشته شدن در يارى آن حضرت سبقت مىگرفتند و چنان بودند كه شاعر در باره آنان گفته است : " اصحاب حسين ( ع ) كسانى بودند كه وقتى براى رفع گرفتارى خوانده مىشدند ، در حالتى كه عده اى از دشمنان نيزه دار بودند و دسته ديگر از آنها ، مسلحانه پشت به پشت يكديگر داده و اجتماع كرده بودند ، دلهاى شجاع خويش را روى زره مىپوشيدند و خود را در دهان مرگ مىافكندند . "
137
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 137