نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 824
قرار داد ، آن گاه از ارث آن زن مرده از كودك خود كه ثلث ديه بود نصف آن را به شوهر داد و باقى را به خويشان آن زن داد ، و نيز از ديه آن زن نصف آن را كه دو هزار و پانصد درهم بود به شوهر داد و دو هزار و پانصد درهم ديگر را به خويشان آن زن داد زيرا جز همان كودكى كه انداخته بود فرزند ديگرى نداشت . و همه اين مبالغ را از بيت المال بصره پرداخت نمود . [1] 3 - طبرى به سند خود از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود : رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پس از فتح مكه خالدبن وليد را براى دعوت نه براى جنگ به سويى فرستاد و قبايلى از عرب به نامهاى سليم ومدلج و چند قبيله ديگر نيز با او بودند و همگى به غميصاء - كه محل آبى بود براى بنى جذيمة بن عامربن عبد مناة بن كنانه - فرود آمدند . بنوجذيمه در زمان جاهليت عوف بن عبد عوف ابو عبد الرحمن بن عوف و فاكة بن مغيره را كه تاجر بودند و از يمن بر آنها وارد شده بودند كشته و اموالشان را گرفته بودند ، و چون اسلام پيروز شد و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خالدبن وليد را فرستاد ، وى حركت كرد تا به آن مكان رسيد ، چون خالد را ديدند سلاح برگرفتند ، خالد به آنها گفت : سلاح را زمين بگذاريد كه مردم مسلمان شده اند . مردى از بنى جذيمه گويد : چون خالد ما را گفت كه سلاحها را زمين بگذاريد ، يكى از ما كه جحدم نام داشت گفت : واى بر شما اى بنى جذيمه ، اين خالد است ، به خدا سوگند كه پس از فرو نهادن سلاح جز اسارت و پس از اسارت جز زده شدن گردنها نخواهد بود ، به خدا سوگند من هرگز سلاحم را زمين نخواهم نهاد . گروهى از قومش او را گرفته ، گفتند : اى جحدم ، مى خواهى خون ما را بريزى ؟ مردم مسلمان شده اند و جنگ فرو نشسته و مردم در امنيت به سر مى برند ! و او را رها نكردند تا سلاحش را گرفتند و همگى بر اساس حرف