نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 798
باز نماند عرب باشد يا عجم ، حقوق ديگر بوده يا نه ، همين كه مسلمان آزاد باشد كافى است ، اين را مى گويم و از خداوند براى خود وشما آمرزش مى خواهم . سپس از منبر فرود آمد . شيخ ما ابو جعفر گويد : اين نخستين سخنى بود كه از او ناپسند داشتند و سبب كينه آنان شد و خوش نداشتند كه آن حضرت بيت المال را به طور مساوى تقسيم كند و همه مسلمانان را سهيم سازد . فرداى آن روز حضرت آمد و همه مردم نيز براى دريافت مال حاضر شدند ، امام به كاتب خود عبيدالله بن ابى رافع فرمود : نخست مهاجران را يك يك صدا بزن و به هر كدام كه حاضر شوند سه دينار بده ، سپس انصار را صدا كن و به آنان نيز همين اندازه پرداخت كن ، و با هر يك از مردم حاضر نيز از سرخ و سياه همين گونه عمل كن . سهل بن حنيف گفت : اى اميرمؤمنان ، اين مرد ديروز غلام من بود و امروز آزادش كرده ام ! فرمود : به او هم به اندازه تو مى دهيم . پس به هر كدام سه دينار بخشيد واحدى را بر ديگرى برترى نداد . [1] 3 - علامه فيض كاشانى رحمه الله گويد : اميرمؤمنان عليه السلام خطبه اى خواند و در آن حمد و ثناى الهى به جاى آورد ، سپس فرمود : اى مردم ، آدم بنده و كنيز زاده نشد ، همه مردم آزادند ولى خداوند ( براى اداره زندگى بشر ) برخى را در اختيار ديگرى قرار داده است ، هر كه گرفتار آزمونى شد و در راه خير صبر نمود نبايد آن را بر خدا منت نهد . هش داريد كه مقدارى مال حاضر آمده و ما ميان سرخ و سياه به تساوى تقسيم خواهيم كرد . مروان به طلحه و زبير گفت : منظورش فقط شما دو تن هستيد . امام عليه السلام به هر كس سه دينار عطا كرد ، و به مردى از انصار سه دينار داد و پس از او غلام سياهى آمد و به او هم سه دينار داد ، مرد انصارى گفت : اى