نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 793
ابا نيزر ، كف دستها پاكيزه ترين ظرفهاست ، آن گاه با همان ترى دست بر شكم كشيد و فرمود : هر كه ( با خوردن حرام ) آتش در شكم خود كند از رحمت حق به دور باد . سپس كلنگ را برداشت و به درون چاه رفت و مشغول كندن شد ولى آب برنيامد ، از آنجا بيرون شد در حالى كه پيشانى مباركش خيس از عرق بود ، عرق از پيشانى پاك كرد و باز كلنگ را برداشت و به درون چاه رفت و پيوسته كلنگ مى زد به حدى كه صداى نفس مباركش به گوش مى رسيد ، ناگاه آب فوران كرد و مانند گردن شتر از زمين بيرون جست . امام به سرعت از چاه بيرون آمد و فرمود : خدا را گواه مى گيرم كه اين چشمه آب صدقه است ، كاغذ و قلم برايم بياور . من به سرعت كاغذ و قلم آوردم ، حضرت نوشت : ( به نام خداوند بخشنده مهربان . اين چيزى است كه بنده خدا على اميرمؤمنان صدقه داده است ، اين دو زمين را به نامهاى عين ابى نيزر وبغيبغه را بر فقراى مدينه و در راه ماندگان صدقه نمود تا بدين وسيله در روز قيامت چهره خود را از آتش دوزخ مصون دارد ، كسى حق فروش و بخشش آنها را ندارد تا آن گاه ( يعنى قيامت ) كه خدا وارث آنها شود و خدا بهترين وارثان است ، مگر آن كه حسن و حسين بدانها محتاج شوند كه ملك خالص آنها خواهد بود و هيچ كس ديگر حقى در آنها ندارد ) . ابومحلم محمد بن هشام گويد : زمانى امام حسين عليه السلام بدهكار شد ، معاويه دويست هزار دينار براى خريد عين ابى نيزر نزد امام فرستاد و ايشان از فروش آن خوددارى نموده فرمود : پدرم آنها را صدقه داد تا چهره خود را از آتش دوزخ مصون دارد و من آنها را به هيچ قيمتى نخواهم فروخت . [1]