نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 334
19 - حاكم نيشابورى به سندش از انس بن مالك كه گفت : ( من خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى كردم ، جوجه اى بريان براى حضرتش آوردند ، گفت : ( خداوندا ! محبوبترين آفريدگانت را در نظر خودت برسان كه با من از اين پرنده بخورد ) . من گفتم : خداوندا ! او را مردى از انصار قرار ده . على آمد ، گفتم : رسول خدا سرگرم كارى است . بار دوم آمد باز گفتم : رسول خدا سرگرم كارى است . بار سوم آمد ، رسول خدا فرمود : در را بگشا . على داخل شد : پيامبر فرمود : چه چيز تو را از آمدن نزد من باز داشت ؟ گفت : اين سومين بار است كه آمدم ، انس مرا باز مى گرداند به پندار آن كه شما سرگرم كارى هستيد . پيامبر به من گفت : چرا چنين كردى ؟ گفتم : اى رسول خدا ، دعاى شما را شنيدم دوست داشتم كه آن كس يكى از مردان قوم من باشد . فرمود : ( تقصير با تو نيست زيرا ) مرد قوم خود را دوست مى دارد ) . اين حديث بنا بر شرط بخارى و مسلم حديث صحيحى است ولى آنها نياورده اند . [1] حديث طير حديث معتبر و متواترى است و از طرق گوناگون از صحابه و تابعين روايت شده و عالمان و حافظان حديث در كتابهاى معتبر خود به صورتهاى گوناگون و در معنا نزديك به هم آورده اند و اينك برخى از آنها را مى آوريم : 1 - حميد طويل از انس ، گفت : مرغى سرخ رنگ به نام ( سرخ آوى ) بريان شده براى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هديه آوردند ، گفت : ( خداوندا ! محبوبترين آفريدگانت را در نظر خود و پيامبرت نزد من فرست تا با من از اين سفره بخورد ) پس على آمد . . . [2]