نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 100
و چه كسى برداشت ! پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم لبخندى در چهره على زد و او را در آغوش كشيد و پيشانيش را بوسيد و فرمود : آيا تو را مژده ندهم ؟ آن سطل از بهشت بود و آب از بهشت برين ، و آن كه تو را براى نماز آماده ساخت جبرئيل عليه السلام بود ، و آن كه حوله به دستت داد ميكائيل عليه السلام ، سوگند به آن كه جانم در دست او است ، اسرافيل چندان شانه مرا گرفت ( و در ركوع نگاه داشت ) تا تو به نماز رسيدى ، و به من گفت : درنگ كن تا آن كس كه به منزله نفس تو و پسر عموى توست از راه فرا رسد ! [1] 2 - سوگند به آن كه جان محمد در دست او است ، اسرافيل پيوسته دست مرا بر روى زانوهايم ( در ركوع ) نگاه داشت تا تو ( اى على ) به نماز من برسى و ثواب آن را دريابى . آيا مردم مرا درباره دوستى تو سرزنش مى كنند حال آن كه خدا و فرشتگان او در بالاى آسمان تو را دوست مى دارند ؟ ! [2] 3 - جابر رضى الله عنه گويد : نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بوديم كه على بن ابى طالب عليه السلام از راه رسيد ، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : همانا برادرم على به نزد شما آمد . آن گاه رو به كعبه نمود و دست به آن نهاد و فرمود : سوگند به آن كه جانم در دست او است ، اين و شيعيان او در قيامت رستگارند . سپس فرمود : او در ميان شما نخستين كسى است كه با من ايمان آورده ، و از همه شما به عهد خدا وفادارتر ، و به امر خدا عامل تر ، و در ميان رعيت عادل تر ، و در تقسيم منصف تر و نزد خداوند ارجمندتر است . در اين وقت اين آيه نازل شد : ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية ( 1 ) ( آنان كه ايمان آورده و كار شايسته كردند بهترين آفريدگانند ) . و ياران پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هر گاه على عليه السلام از راه فرا مى رسيد