نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 386
خداست ، و فرارش به سوى اوست . هر گاه خدا بخواهد ، بندهاى را ولىّ خود گرداند ، زبانش را به ذكر گويا ، و دلش را از فكر خود ، پر مىكند ، و هنگامى كه از ذكر حق لذّت برد ، در قرب و نزديكى را به رويش مىگشايد ، سپس باب انس را بر رويش باز مىگرداند ، و از مردم وحشت پيدا مىكند ، آنگاه او را بر كسى ولايت مىنشاند ، و او را مشمول عنايتهاى ويژه خود قرار مىدهد ، و تاج كرامت و سرورى را بر سرش مىگذارد ، و حجاب را از مقابل دل و ديدهاش برمىدارد ، تا با نور خدا نظر كند ، و اندوه روزى زندگى و خوف دشمن را از او برمىدارد ، زيرا توكَّل را در دلش جايگزين مىسازد ، تا به تقسيم خدا خرسند گردد ، و لذا خداوند مىفرمايد : * ( أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ الله لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ ) * [1] : آگاه باشيد كه ترس براى اولياى خدا نيست و نبايد غمگين بگردند . [2] و از هول و وحشتهاى قيامت و آتش دوزخ در امانند .
[1] يونس / 62 [2] يكى از بهترين فوايد اين كتاب شريف ، كه خداوند به مؤلف پاداشى دهد ، اين است كه عصارهء مطالب حقّ را آورده و نهايت مقصود عارفان را بيان كرده است و بايد دانست كه ولايت در اصطلاح علماء دو معنا دارد : خاصّه و عامّه ، عامّه را همهء مسلمانان با اختلاف درجات دارند « * ( اللَّه وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا » زيرا ولايت به معناى قرب حق است ، و ولايت خاصّه به اهل دل اختصاص دارد و معنايش فناى بنده در خداست ، حكما نه عينا ، كه وجود امكانى را خلع نمايد و با توجّه تامّ به جناب حقّ متّصل مىشود ، مثل قطعهاى ذغال در كنار آتش ، كه آن آتش در او مىگيرد ، و در بحثهاى گذشته به حديث كنت له سمعا ، اشاره داشتيم ، پس اين ولايت درجاتى دارد كه جز خدا كسى نمىداند . ( علَّامهء شعرانى )
386
نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 386