نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 308
در بارهاش به تحقيق پردازيد ، تا مبادا از روى ندانمكارى به ديگران آزارى برسانيد و بعد پشيمان شويد . در روايت آمده كه شخصى به امام سجّاد عليه السّلام عرض كرد : فلانى در بارهء شما چنين و چنان گفت ؟ فرمود : سوگند به خدا حقّ برادر خود را حفظ نكردى ، زيرا او تو را امين دانسته ، ( و رازى با تو گفته ) ولى تو به او خيانت كردى و حرمت مرا هم نگاه نداشتى ، زيرا چيزى را به من گفتى كه نيازى به شنيدنش نداشتم ، مگر نشنيدهاى كه سخنچينها سگهاى دوزخاند ؟ ضمنا به آن شخص بگو به زودى مرگ همهء ما را مىگيرد و در گور جاى خواهيم گرفت و در قيامت وعدهگاه و حاكم بين مردم ، خداوند است . يكى از فرمانداران مأمون نامهاى به او نوشت كه فلان فرماندار تو مرده و يك صد هزار دينار ارث به جاى گذاشته و وارثى جز پسر بچهاى كم سنّ و سال از او به جا نمانده با توجه به اينكه اين مال از اموال شما برداشته شده ، اگر سرورمان ( مأمون ) اجازه دهد ، مال را تصرّف كرده و مقدارى را براى ما يحتاج طفل صغيرش مىگذاريم و بقيه را به نزد شما ارسال مىداريم ؟ مأمون در پاسخ نوشت : « مال را خدا زياد كرده و فرزندش را خدا نگاه مىدارد ، و سخنچين را خدا لعنت مىكند . »
308
نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 308