گواهى مىدهند و دو فرشتهء نگهبان مراقب كارت مىباشند و از چپ و راست تو را مىپايند ؟
آرى گفته‌هاى نيك و زشتت را مىنويسند و به حسابت مىگذارند و مرگ چونان برق جهنده تو را مىربايد و اگر همهء پادشاهان ياريت دهند ، از دفعش ناتوانند ، در آن هنگام است كه : پشيمانى چون خوره به جانت ريشه مىدواند ، اما چه سود ؟ روزى كه تكه‌هاى پراكندهء بدنها از هر سو به جنبش آيد و با « نفخهء صور » به پا خيزند ، و هر كس را فرشته‌اى به محضر دادگاه حق آرد اينجاست كه برادر از تو مىگريزد و تو را فراموش مىكند ، و دوستان از تو روى برتابند و تو را برانند ، كه خود نوحه‌گر كارهاى خويشند .
زن و فرزند نيز پناهت نتوانند داد ، و همه تو را به خود واگذارند چرا كه از اين روز هولناك غفلت نمودى ، مگر نه چشم بينا به تو دادند تا ببينى و شك را برطرف سازى ؟ ! در آن روز اشك حسرت و اندوه بر گونه‌ات روان و غلطان است و از ترس جگرت پاره پاره .
در آن روز زيانكار پناهى ندارد و آتش از هر سو به سوى وى زبانه كشد ، و فرشتهء شاهد گويد : اين نتيجهء عمل تو است ، كه من آن را براى امروز نگاه داشتم ، آنگاه است كه دوزخ كسانى را كه گمان داشتند عزيزند ، ذليل سازد ، و گويد : شما بوديد كه فخر و تكبر پيشهء خود ساختيد و يا به خدا شرك ورزيديد ؟ پس ايشان را با خوارى تمام ، در درون آتش اندازند ، كه بچشيد نتيجهء اعمال خود را چرا كه خدا وعده داده كه در آن روز به عدالت داورى كند و امور را از هم فيصله دهد و داد ستمديده را از ستمكار بستاند ، و مىفرمايد :

209