نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 383
متوجه چپ و راست باشى و بمن توجه نداشته باشى در صورتى كه اگر بنده اى مانند خودت با تو سخن گويد كاملا متوجه بسوى او باشى و اگر با ديگرى سخن گوئى با كمال ادب توجه باو ميكنى پس بد بنده ايست بنده اى كه چنين باشد . و روايت شده كه نبى اكرم بسوى گوسفندانش رفت شبانش را برهنه ديد شبان تا ديد كه پيغمبر صلَّى الله عليه و اله مىآيد لباسهايش را پوشيد حضرت فرمود برو كه ما را نيازى به شبانى تو نيست شبان عرضكرد براى چى ؟ حضرت فرمود ما خاندان كسى را كه ادب نداشته باشد استخدام نمىكنيم آيا در خلوت از خدا شرم نميكنى پيغمبر اين كار را انجام داد بواسطه ى اينكه شبان نسبت بخدا ادب روا نداشته بود . و روايت شده است آن حضرت را پسرى نابالغ سلام كرد و بروى حضرت تبسم كرد ، حضرت بآن پسر بچه فرمود مرا دوست دارى ؟ عرضكرد آرى بخدا سوگند اى رسول خدا حضرت فرمود مانند چشمانت مرا دوست دارى عرضكرد بيشتر ، فرمود مانند پدرت عرض كرد بيشتر ! حضرت فرمود باندازه ى مادرت مرا دوست دارى عرض كرد بيشتر ، فرمود بقدر خودت عرضكرد بخدا اى رسول خدا بيشتر فرمود بقدر خدا مرا دوست دارى عرضكرد الله ا لله الله اى رسول خدا نه اين مقام براى تو نيست و نه براى هيچ كس من ترا براى خدا دوست دارم حضرت توجهى بهمراهان خود كرد و فرمود اين طور خدا را دوست بداريد بواسطه ى احسان و نعمتهائى كه بر شما ارزانى داشته و مرا هم بواسطه دوستى خدا دوست بداريد . پيغمبر از ادب و معرفت او
383
نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 383