responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي    جلد : 1  صفحه : 375


و چنين بود پيغمبر ما حضرت محمّد صلَّى الله عليه و اله او از دنيا رفت ولى دو تا خشت درين دنيا براى خودش روى هم نگذاشت و روزى حضرت مردى از اصحابش را ديد كه خانه ميسازد با گچ و آجر فرمود كار از اين زودتر ميگذرد ( يعنى مرگ از ساختن اين خانه زودتر ميرسد ) و اما شرح حال و زندگى ابراهيم پدر پيامبران لباسش پشم و خوراكش نان جوين بود .
و اما داستان و قصه ى يحيى فرزند زكريا ، لباسش ليف خرما ، خوراكش برگ درختان بود و اما حضرت سليمان با آن زمامدارى و كشور دارى لباس موئى ميپوشيد و چون تاريكى شب فرا ميرسيد دستهايش وابگردنش مىبست تا صبح سرگرم نماز و گريه بود و خرج خانه او از فروش زنبيلها كه ميبافت تامين ميشد .
و همانا سليمان از خدا سلطنت خواست تا نيرومند شود و بر سلاطين كافر مسلط و پيروز شود و گفته شده كه از خدا قناعت خواست .
و اما سيد بشر حضرت محمّد صلَّى الله عليه و اله غذا و لباسش را فهميدى و گفته شده كه آن حضرت گرسنه شد سنگ بر شكم بست بعد فرمود چه بسا افراد كه نفس خود را گرامى داشتند همان احترام نفس را پست و خوار كرد و چه بسا اشخاصى كه نفس خويش را توهين كردند و آن توهين باعث احترام نفس شد آگاه باش چقدر گرسنه ى برهنه در دنيا در آخرت سير و در ناز و نعمت قرار گرفتند آگاه باش چقدر كسانى كه در دنيا غرق در نعمت و خوشگذرانى بودند ولى مطابق آنچه كه

375

نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي    جلد : 1  صفحه : 375
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست