نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 371
خيلى طولانى بود هى از من ميپرسيدند از چيزى بعد از آن از چيز ديگر حساب ميخواستند و خدا آن را بمن ميبخشيد باز از چيز ديگر حساب ميخواستند تا عاقبت خدا مرا برحمت خود پوشاند ثروتمند از او مىپرسد شما چكاره هستى ؟ در پاسخ گويد من همان فقيرم كه با تو براى حساب ايستاده بودم ثروتمند گويد كه نعمت بهشت كاملا ترا تغيير داده كه ترا نشناختم و اين از بزرگترين نعمتهاى خداست بر فقير كه حسابش را سبك شمارد و او را پيش از ثروتمند وارد بهشت كند . و يكى ديگر از خوشبختىهاى فقير اين است كه در دنيا از او ماليات و عوارضى نمىگيرند و در آخرت حسابى ندارد و دل و قلبش از خدا برنميگردد بواسطه غم و اندوه ثروت از قبيل نگهدارى آن ثروت ، ترس از بين رفتن ثروت ، ترس خراج و ماليات سلطان ، بيم خطر دزد بر آن ثروت ، ترس حسد حسودان بر آن دارائى كه با چه پيش بينى آنها را دفع كند ، چطور آن ثروت را زياد كند ، چگونه ملكهايش را آباد كند ، به چه وسيله به نمايندگانش برسد براى پول كرايه حمل و نقل چكار كند ، با چه تربيتى زراعتهايش را بخش كند ، با رنج و زحمت مسافرتهاى تجارتى چه كند ، با غرق شدن مركبها چه بايد كرد با ارث برهائى كه هر آن آرزوى مرگ و مردنش را دارند چطور بسر برد . و اگر خيال او از آفتهاى مالى و جانى دنيا راحت شد حسرت و اندوه مردن و حساب اموال در آخرت او را ناراحت دارد غصه ى اين
371
نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 371