نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 290
يا نه سال بر دوران زندانش افزوده شد . مردى بمن گفت روزى تو از كجا ميرسد بدو گفتم : * ( « وَلِلَّه خَزائِنُ السَّماواتِ وَالأَرْضِ وَلكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ ) * » [1] و از براى خداست گنجينههاى آسمانها و زمين ولى منافقان نمىفهمند . و مردى را در بيابان ديدند كه خداى تعالى را عبادت مىكند بدو گفتند كه روزى تو از كجاست ؟ گفت از خزينه ى خداى عزيز عليم بعد بدندانهايش رجوع كرد و گفت آنكه اين آسيا را آفريده گندمش را هم مىرساند . بدانيد كه توكل جايش دل انسان است ولى تلاش كردن در طلب روزى با توكل مخالف نيست زيرا كه خداى تعالى امر فرموده به سعى و كوشش در طلب روزى بقول خودش كه مىفرمايد : « * ( فَامْشُوا فِي مَناكِبِها وَكُلُوا مِنْ رِزْقِه وَإِلَيْه النُّشُورُ ) * » [2] پس سير و گردش كنيد در اطراف زمين و بخوريد از روزى خدا و برگشت شما بسوى اوست . عربى وارد مسجد پيغمبر شد حضرت بدو گفت شترت را بستى عرضكرد نه توكل بر خدا كردم حضرت فرمود شتر را به بند و توكل بر خدا هم بكن خدا پيغمبر و يارانش را دستور توكل داده در آنجا كه مىفرمايد : * ( « خُذُوا حِذْرَكُمْ » ) * [3] سلاح جنگى را با خود برداريد و يكى از دروغهاى بزرگ اين است كه مرد بگويد توكل بخدا مىكنم ولى دلش در جاى ديگر باشد و از خدا خوشنود نباشد زيرا كه توكل تسليم بودن بخدا و قطع ارتباط از غير اوست .