نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 283
كودك صغير باو بدهم زيرا كه اين اموال از مال شما است كه پسانداز شده سپس مأمون در پاسخ نوشت مال را خدا زياد كرده كه فرزندانش بىنياز شود و آنكه درين كار سعايت كند خداى لعنتش نمايد . باب سى و چهارم - در قناعت است و در تفسير آمده است راجع بگفته ى خدا تعالى : * ( فَلَنُحْيِيَنَّه حَياةً طَيِّبَةً ) * [1] زنده ميگردانيم او را بزندگى خوش و گوارا مراد ازين زندگى قناعت است كه باو ميدهيم و نيز در تفسير گفته خداى تعالى كه نقل قول از سليمان ميكند چنين آمده : * ( رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي ) * [2] پروردگارا سلطنتى بر من به بخشا كه پس از من سزاوار هيچ كس نباشد گفته است مراد باين ملك قناعت است زيرا كه سليمان با فقيران مىنشست و ميگفت فقيرى در جرگه ى فقيران نشسته . و از جابر بن عبد الله روايت شده او گفته كه رسول خدا فرموده : قناعت گنجى است كه تمام نميشود . و نيز آن حضرت به بعضى از همراهانش فرموده : با ورع باش كه عابدترين مردم باشى ، قانع باش كه سپاسگزارترين خلق باشى ، هر چه را كه براى خويش دوست دارى همان را براى مردم دوست داشته باش تا مؤمن باشى ، با همسايگان نيكو رفتار كن تا مسلمان واقعى باشى ، خنده ات را كم كن زيرا كه خنده ى زياد دل را ميميراند . مردم ، همه مردگانند مگر آنان را كه خدا بوسيله قناعت زنده