نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 232
قبرستان بقيع ميرفت و در آنجا گريه ميكرد . و حضرت على بن الحسين عليه السّلام بيست سال تمام گريه كرد هر وقت غذا يا آب مىديد گريه ميكرد آن حضرت را نكوهش كردند درين گريه ى طولانى او در پاسخ ميفرمود هر گاه ياد از قتلگاه پدر و اهل بيتم ميكنم گريه گلوگير من مىشود [1] . و نيز حضرت امير المؤمنين فرموده است همانا خدا را بندگانى است كه دلهايشان از خوف خدا شكسته بطورى كه هيچ سخن نميگويند با اينكه آنان سخنسرايان فصيح ميباشند ، نجيب مردانند كه بسوى اعمال شايسته پيشى مىگيرند با اينكه مردان شايستهاند خود نمائى بشايستگى نميكنند كردار نيك زياد دارند ولى اندك مىشمارند و خويشتن را از بدان مىشمارند با اينكه از خوبانند . و نيز خدا بحضرت موسى وحى فرستاد كه اى موسى زينتى ندارند زينتكنندگان كه براى من در دنيا بهتر از پارسائى باشد و كسى بمن نزديك نمىشود مگر بوسيله ورع از ترس من و كسى نميتواند مانند اشك ريختن از خوف من مرا عبادت كند موسى عرضكرد خدايا پاداش آنان چيست در مقابل اين اعمال ؟ خطاب رسيد اما آنان كه زينتشان پارسائيست همانا بهشتم را بر آنان مباح ميكنم آنان كه بواسطه ورع و پرهيز از حرام بمن نزديك ميشوند آنان را در بهشتها داخل ميكنم و كسى را شريكشان نمىكنم ، اما گريه كنندگان از خوف من آنان را بازجوئى نمىكنم چنانچه مردم ديگر را روز قيامت بازجوئى ميكنم
[1] در صدر روايت يحيى دارد ولى در ذيل آن زين العابدين بايد صدر هم مانند ذيل باشد .
232
نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 232