نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 160
دادگرى كن ، بزير دستان رحم كن ، بر آنان ستم مكن ، خويش را بلند مرتبه مشمار ، از آن قبرى كه آخرت منتهى بآنجا مىشود فراموش منما زيرا كه مرگ ترا ميرسد بهر اندازه كه عمرت طولانى باشد حساب پيش روى تو است ، قيامت وعده گاه شماست ، و اين كارى كه تو گرفتار آن و اين سلطنت كه در آن هستى بدست ديگرى است و بزودى از تو بديگرى منتقل شود همان طور كه از ديگران بتو رسيده همانا اين كشور دارى نه براى تو باقيست و نه براى او بجا ماند . پيش فرست براى خويش خوبى را و توشه برگير از اين سراى فريب دهنده براى سراى شادمانى و سرور و عبرت بگير از كسانى كه پيش از تو ثروتها را ذخيره و پس انداز كردند و از تنگدستى بيمناك بودند مردان را گرد خويش جمع كردند قدرتى براى برطرف كردن مرگ نداشتند تا مصيبتها را برطرف كنند پس بدنياى پست كه خدا راضى نشده پاداش دوستان و عذاب دشمنانش باشد راضى مشو و از قول گوينده ى شعر عبرت بگير و اندرز . < شعر > و كيف يلذّ العيش من كان موقنا بان المنايا بغتة ستعاجله و كيف يلذ العيش من كان مؤمنا بان اله الخلق لا بدّ سائله و كيف يلذ العيش من كان صائرا الى جدث يبلى الثياب منازله و كيف يلذ النوم من أثبتوا له مثاقيل اوزان الذى هو فاعله < / شعر >
160
نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 160