responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي    جلد : 1  صفحه : 123


و روايت شده كه جوانى ثروت زيادى از پدرش باو رسيد شروع كرد مصرف كردن آن دارائى را در راه خدا مادر جوان اين داستان را بيكى از دوستان پدر آن جوان در ميان گذاشت و گفت ميترسم پسرم فقير و نيازمند شود آن مرد دوست بجوان دستور داد قدرى ازين مال براى خويشتن باقى بگذار جوان گفت چه ميگوئى در باره ى مردى كه ساكن است در خارج شهر و قصد دارد وارد شهر گردد سپس غلامانش هر چه از متاع دارد بشهر مىآورند و در خانه ى او جاى ميدهند بعد خودش وارد شهر مىشود اين بهتر است يا مرديكه خودش هر چه دارد به شهر بياورد و قسمتى از اموالش را پشت سر بگذارد نميداند چه كسى را براى آوردن آنها بفرستد .
مرد دوست فهميد كه آن جوان راست ميگويد درين مثال سپس بآنجوان دستور داد كه از ثروت خود انفاق نمايد ، پس بر تو باد اى برادر بدوام صدقات زيرا كه دوامش دليل خوش بختى است در دنيا و آخرت و كمى صدقه را كوچك منگر زيرا كه آن كمى با كمى ديگر مانند خودش ضميمه شود سپس زياد گردد و پيشى بگير از روى ميل به بيرون آوردن زكاة زمانى كه بر مال واجب شود زيرا كه صدقه از دست مؤمن خارج نميشود مگر اينكه او را از چنگال هفتاد شيطان آزاد كند كه هر يك از آنها نگهدارند فرزند آدم را و نهى كنند او را از خارج كردن صدقه .
بزرگ مشمار اى برادر آنچه را كه مىبخشى بعنوان صدقه و اطاعت كردن خدا را نيز بزرگ مشمار هر گاه مؤمن بزرگ بشمرد آن را در پيشگاه خدا كوچك مىشود آن عمل و هر گاه بنده ى مؤمن

123

نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي    جلد : 1  صفحه : 123
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست