مدتى است كه بعد از وفات حجة الاسلام [1] ، معطل و سرگردان و متحير و پريشان و در كار خود مستأصل و در مانده هستم و عبادات هباء منثورا گرديده چند نفر از برادران ايمانى و اخوان روحانى كه تردد و آمد و شد كه با اين ذره هم جليس و حبيب هستند هم بى ، تقليد مىباشند ، اين ذره هيچ علاجى ندارد چه در جواب ايشان بگويد تقليد ميت كه بكار نمىخورد البته الف البته رساله كه عمل بتوان كرد فرستاده باشيد شما امروز جاى امام نشستهايد بر شما واجب و لازم و مصمم است كه راهى بدست شيعيان و امتان پيغمبر داده باشيد زيرا كه در اين صفحه جات ملَّا نيست ، در گردن شماست ، فرداى قيامت دامن شما خواهم گرفت و شكايت در نزد جناب شفيع المذنبين خواهم كرد رساله فرستاده باشيد شرم از خدا و رسولش نماييد ؟ جواب : جواب اين مسأله و رفع اين شبهه مفصلا نوشته شد سابقا ، گذشته از اين از وقتى كه فتح باب كلام شده تا حال شما به قدر يك رساله استفتاء نمودهايد اگر به نصف آن عمل شود كفايت مىكند ، علاوه بر اين فتح باب احتياط نشده كه كافى از تقليد است ايضا علاوه بر اين كرات و مرات نوشتهام كه بقاء بر تقليد آقاى حجة الاسلام مورد و محل اطمينان داعى است بر صحت عمل و كفايت از عدول . سؤال بيستم : مولانا مقتدى الاماما در اين دهات و قراها حال ، متعارف و متداول است و اظهر من الشمس است كه جميع تجارها و پيله ورها مبلغ متعدى از اهل ظلمه و ديوانيان برمىدارند و تنخواه از بندر عباس و لنجه [ لنگه ] و بوشهر و بغداد مىآورند و مىفروشند و مسلمانان علاجى ندارند و مىخرند و مىپوشند
[1] مقصود آيت اللَّه ميرزا محمد حسن شيرازى مىباشد .