نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 42
و آثارى كه به شئ ملحق مى گردد ، به نحو تعيين علمى كه بر حسب اقتضاى اسباب و ادوات موجود ، و وسعت آن عمل به دنبال آن مترتب مى گردد . . پس تقدير نسبت به شئ مقدر به منزله قالبى است كه شئ مقدر در آن قالب قرار مى گيرد ، پس شئ به مقدار آن قالب محدود به حدى يا حدودى مى شود كه از آن مقدار تجاوز نمى كند . و اگر اين معناى قدر را با تحليل عقلى به صورت حقيقى و واقعى در بياوريم ، طبعا منطبق مى گردد بر حدودى كه به موجودات از ناحيه علل ناقص شان ملحق مى شود ، از آن جهت كه براى اين موجودات صور علمى است در نشآت و عوالمى كه در آن علل است ، حيثيات گوناگون كه براى آنها اثرى است در معلول كه اطلاق معلول را در صفت و اثرش تخصيص زده آن را مختص به صفت خاص و اثر خاصى مى نمايد ، پس هنگامى كه براى تخصيص معلول به صفتى يا اثرى با تماميت علت تامه اش ، تماميت پيدا كرده براى معلول ، تعين و تشخص به وجودى كه علت تامه آن را اقتضا مى كند ، پديد مى آيد . پس مثلا براى انسان ويژگى ديدن است و لكن نه به جميع وجودش ، بلكه از طريق بدنش و نه به تمام بدنش ، بلكه به عضوى از اعضاى او كه در صورتش قرار دارد ، پس انسان با مواجهه چشم به آن شئ مرئى ، مىبيند نه مطلق مواجهه ، بلكه مواجهه با جسم و نه هر جسمى ، بلكه جسم كثيف ، يعنى غير رقيق ، از اجسام صاحب رنگ و نه خود جسم ، بلكه سطح خارجى آن و نه همه سطوح آن ، بلكه سطح محاذى با چشم ، و نه در هر وضعي و نه در هر حالى و نه در هر مكانى و نه در هر زمانى . پس اگر بخواهى شرايط پيچيده شده بر اطراف يك رؤيت شخصى خاصى را بشمارى ، شرايط زيادى را مى يا بى كه قابل احصاء نيست و هر يك از اينها حدى
42
نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 42