responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان    جلد : 1  صفحه : 11


پيشگفتار بسم الله الرحمن الرحيم بشر ، از دير باز ميل داشت بداند آيا اعمالى كه از او صادر مى شود صد در صد مربوط به اراده و اختيار خود اوست و هيچ عامل خارجى در پيدايش آن مؤثر نمى باشد و يا اينكه موجود بلا اراده اى بيش نبوده علل و عواملى بيرون از ذاتش - خواه مادى يا مجرد - او را به اين سو و آن سو مى كشاند ؟
در ميان فلاسفه يونان ، نخستين كسى كه به سبك خاص و منظم ، اين مسألة را بررسى كرده ( ارسطو ) است كه در كتاب اخلاق ، شانزده فصل را به مسألة ( اراده و اختيار ) اختصاص داده است . [1] ولى با طلوع نور اسلام و تقسيم عامه مسلمين به دو گروه اشاعره ومعتزله ، [2] اين مسألة وارد يك مرحله جنجالى شديدى شد . و



[1] - جبر و اختيار ، استاد محمد تقى جعفرى ، ص 8
[2] - جامعه اهل سنت از لحاظ اعتقادى و فكرى ، به دو گروه اصلى ( اشاعره ومعتزله ) تقسيم گرديد كه بعدها هر كدام آنها نيز به گروههاى ديگرى منشعب شدند . ( اشاعره ) كه پيرو ابوالحسن على بن اسماعيل اشعرى ( متوفاى سال 330 ) مى باشند . از جمله عقايد مخصوص آنان : عبارتند از الف - اعتقاد به امكان رؤيت خدا . ب - زايد و قديم بودن صفات خداوند . ج - مخلوق بودن اعمال بندگان به طور مستقيم از ناحيه خدا ( جبر ) . د - شرعى بودن حسن و قبح اشياء . ه‌ - افعال خدا براى غايت و غرضى نيست ( بر خلاف فلاسفه ومعتزله ) . . در مقابل ، ( معتزله ) كه پيرو و اصل بن عطا ( متوفاى سال 331 ) پنج مساله را از اصول اعتزال مى شمارند : الف - توحيد ، يعنى عدم مكثرات و صفات . ب - عدل ، يعنى خداوند عادل است و ظالم نيست . ج - وعد و وعيد ، يعنى خداوند به بندگان وعده پاداش اطاعت و وعيد كيفر معصيت داده است ، و همان طورى كه وعده پاداش مطيعان تخلف بردار نيست ، وعيد معصيت معصيت كاران نيز تخلف بردار نيست . پس آمرزش تنها هنگامى ميسر است كه بنده توبه كرده باشد . مغفرت بدون توبه هرگز صورت نمى گيرد . - منزلت بين المنزلتين . يعنى فاسق ( مرتكب گناه كبيره ، مثلا شارب الخمر ، زناكار ، دروغگو و امثال اينها ) نه مؤمن است و نه كافر ، فسق حالتى است بين كفر و ايمان . ه‌ - امر به معروف و نهى از منكر ، نظر خاص معتزله درباره امر به معروف و نهى از منكر اينست كه اولا راه شناخت معروف و منكر منحصر به شرع نيست . عقل نيز قادر است لا اقل پاره اى از معروف ها و منكرها را مستقلا تشخيص دهود . و ثانيا مشروط به وجود امام نيست ، وظيفه عموم مسلمين است ، خواه امام و پيشوائى باشد و خواه نباشد تنها بعضى از مراتب آن است كه اجراء آنها بر عهده امامان و متصديان امور مسلمين است ، از قبيل اقامه حدود شرعيه وحفظ مرزهاى كشورهاى اسلامى و ساير كارهاى حكومتى اسلامى . متكلمين معتزلى احيانا كتابهاى مستقلى درباره اين اصول پنجگانه نوشته اند مانند كتاب معروف قاضى عبد الجبار معتزلى معاصر صاحب ابن عباد و سيد مرتضى علم الهدى ، به نام ( الأصول الخمسة ) . البته عقائد خاص در رابطه با طبيعيات و مسائل اجتماعى سياسى داشتند كه بعنوان مقدمه براى اثبات يك اصل دينى از آن استفاده مى كردند . گويند اول كسى كه اين عقيده ( منزله بين المنزلتين ) را ابراز كرد و اصل بن عطاء شاگرد حسن بصرى بود . روزى و اصل در محضر استادش نشسته بود كه همين مسأله مورد اختلاف خوارج ( كه مرتكب كبيره را كافر مىداستند ) ومرجئه ( كه اساس كار را عقيده و ايمان مى دانستند و مرتكب كبيره را مؤمن دانسته و ايمان او را كفاره گناهش مى شمردند ) را پرسيدند ، پيش از اينكه حسن جوابى بدهد و اصل گفت : به عقيده من اهل كبائر فاسقند نه كافر ، بعد از جمعيت جدا شد - و به قولى حسن بصرى او را اخراج كرد - و كنارى گرفت و به تبليغ عقيده خود پرداخت . شاگرد و برادر زنش عمرو بن عبيد نيز به او ملحق شد . اينجا بود كه حسن گفت ( اعتزل عنا ) يعنى و اصل از ما جدا شد . و به قولى مردم گفتند : ( اعتزلا قول الأمة ) يعنى و اصل و عمرو بن عبيد از قول همه امت جدا شدند و قول سومى اختراع كردند . ولى بعضى ديگر معتقدند كه علت اين نامگذارى چيز ديگر است . كلمه معتزله ابتداء به گروهى گفته شده كه در جريان جنگ جمل و صفين روش بى طرفى و كناره گيرى را انتخاب كردند ، مانند سعد بن ابى وقاص وزيد بن ثابت و عبد الله بن عمر . بعدها كه مسأله كفر و ايمان فاسق به وسيله خوارج مطرح شد و مسلمين دو دسته شدند ، گروهى راه سومى انتخاب كردند و آن كناره گيرى و بى طرفى بود . يعنى همان روشى كه امثال سعد بن ابى وقاص در سياست و مسائل حاد اجتماعى زمان خود پيش گرفتند ، اينها در يك مسأله فكرى پيش گرفتند از اينرو به اينها نيز ( معتزله ) گفته شد يعنى ( بى طرفها ) و بعد اين نام براى اينها باقى ماند . ( اشنائى با علوم اسلامى مبحث كلام : ص 171 و 170 - 166 - 160 - 4 و 153 .

11

نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان    جلد : 1  صفحه : 11
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست