مىكرديم ، در شبى از شبها ، عازم محلى شدم كه رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله در آنجا به استراحت مىپرداخت ، بر خلاف انتظار ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله را در استراحتگاهش مشاهده نكردم ، با خود گفتم ممكن است رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله براى اقامهء نماز از استراحتگاهش بيرون رفته باشد ، از اينرو بسوى راست و چپ آن محل ، نگاه مىكردم كه درختى را ديدم كه رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله در زير آن درخت ، به اقامهء نماز مشغول است . به جانب آن درخت ، رهسپار شدم . همزمان ، مردى را ديدم كه او هم مانند من ، تصميم به ديدار حضرت را داشت . سرانجام هر دو تن ، پشت سر مبارك ايستاده و به نماز حضرتش اقتدا كرديم ، به قدرى كه خدا اراده كرده بود ، به نماز خود ادامه داد ؛ به دنبال يكى از نمازها به حالت سجده در آمد و آنقدر سجدهاش طولانى شد كه پنداشتم در گذشته است ! با سرعت از محل خود حركت كرده در برابر حضرتش قرار گرفتيم ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله در آن حال از ما سؤالاتى كرد ، ما هم ، از آن جناب پرسشهائى نموديم ، سپس فرمود : در نماز امشب كه به من اقتدا نموديد ، آيا عملى بر خلاف انتظار از من مشاهده كرديد ؟ عرض كرديم : آرى ، در ميان نماز سجدهاى طولانى به جاى آورديد كه پنداشتيم از دنيا رحلت كردهايد ! رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله در پاسخ ما ، فرمود : در اين دنيا خداى تعالى پنج گونه عطيّه به من ارزانى داشته است كه به هيچيك از پيغمبران گذشته ، آن عطايا را مرحمت نفرموده است : 1 - نبوت من عمومى است و بر همگان ، سرخ پوست باشد يا سياه پوست ، مبعوث گرديدهام . حال آنكه پيغمبران پيش از من ، يا بر خاندان خودشان مبعوث شدهاند ، يا بر اهل قريهاى كه در آنجا ساكن بودهاند . 2 - بر اثر ترسى كه از من در دل دشمنانم پيدا مىشود ، آنچنانكه مسير يك ماه ، از پس و پيش ، بيمناك مىشوند و من بر آنها پيروز مىگردم . 3 - غنيمتهاى جنگى و خمسهاى اموال براى من حلال شده است ؛ حال