< شعر > و ابناى و اللَّه ثلاثا جاعا يا ربّ لا تهلكهما ضياعا < / شعر > ؛ بيش از يك صاع جو ، نزد من باقى نمانده بود كه آنرا با دست و بازوى خود آرد كردم . بخدا سوگند ! فرزندان من سه روز است غذا نخوردهاند . پروردگارا ! آنان را از هلاكت و نابودى برهان . آنگاه زهراى مرضيه عليها السّلام از جاى برخاست و تمام ماحضر را به آن اسير ، مرحمت فرمود . فرداى آن روز در حالى از نذر خود فراغت يافتند كه چيزى از خوردنى در اختيار نداشتند . همزمان حضرت على و حسنين عليهم السّلام ، در حاليكه آن بزرگواران از شدّت گرسنگى مانند دو جوجه مىلرزيدند ، حضور مبارك رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله شرفياب شدند . پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله كه حال آنان را بدان كيفيت مشاهده كرد خطاب به حضرت على عليه السّلام ، فرمود : اى ابا الحسن ! دشوارترين حالتى را كه در خود مشاهده مىكنم ، به راستى همان حالتى است كه در شما مىنگرم . اينك آماده شويد تا بديدار دخترم فاطمه عليها السّلام برسم . پيغمبر اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله ، على و حسنين عليهم السّلام به خانه زهراى مرضيه عليها السّلام رهسپار گرديدند ، فاطمه عليها السّلام در محراب عبادت به راز و نياز مشغول بود و از شدت گرسنگى ، شكم مباركش به پشتش چسبيده و ديدگان شريفش به گودى فرو رفته بود ، به مجرديكه رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله آن حضرت را به آن حال مشاهده كرد ، زهراى مرضيه عليها السّلام را به سينه چسبانيد و فرمود : وا غوثاه ؛ كه اشاره به پناهندگى به حق تعالى دارد . در اين حال ، « جبرئيل » نازل شد و خطاب به رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله به عرض رسانيد : وسيله ميهماندارى از اهل بيتت را بگير ! رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله پرسيد : وسيله ميهماندارى من از آنها چيست ؟ « جبرئيل » آيه * ( وَيُطْعِمُونَ الطَّعامَ . . . ) * * ( وَكانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً ) * را بر آن حضرت تلاوت كرد