وحى الهى ، به ديده كفر نگاه نكردهاند : مؤمن آل ياسين ، و على بن ابيطالب عليه السّلام ، و « آسيه » ( زن فرعون ) [ تهذيب التهذيب 7 / 236 ] ذيل شرح احوال « عفيف كندى » مىنويسد : « عسكرى » گفته است : آنگاه كه « عفيف » اسلام اختيار كرد ، گفت : هر گاه خداى تعالى نعمت اسلام را به من روزى فرمايد ، همراه با على عليه السّلام ، دومين نفرى خواهم بود كه به حقيقت اسلام ايمان آوردهام . مؤلف گويد : بدليل التزام ، از اين حديث برمىآيد كه على عليه السّلام نخستين كسى است كه اسلام آورده است . و ما پس از اين در باب « على نخستين كسى است كه نماز گزارده است » به شرح حال « عفيف » ، به طرق مختلف خواهيم پرداخت . [ مستدرك الصحيحين 3 / 125 ] با دو سند ، از « ابو اسحاق » روايت كرده است كه گفت : از « قثم بن عباس » سؤال كردم ، چگونه على عليه السّلام از پيغمبر اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله ارث برده و شما ارث نبرديد ؟ در پاسخ گفت : بدليل آنكه حضرت على عليه السّلام جلوتر از همهء ما ، به حضرت رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله پيوست و با استوارى و پايمردى هر چه تمامتر ، با او ارتباط و اتحاد پيدا كرد . « حاكم » گويد : اين حديث از سندهاى صحيحى برخوردار است . مؤلف گويد : اين حديث را « متقى » در [ كنز العمال 6 / 400 ] از « ابن ابى شيبه » روايت كرده است . [ نور الابصار ص 69 ] از « فاطمه بنت اسد » ، مادر مكرمه حضرت على عليه السّلام ، نقل كرده است كه هر گاه وى مىخواست در برابر بتها كرنش نمايد ، ( در آن زمان كه حضرت على عليه السّلام در رحم وى بود ) ، نمىتوانست كرنش كند . و اين بدانجهت بود كه حضرت على عليه السّلام در آن هنگام ، پاهاى مباركش را بر شكم مادر و پشتش را بر پشت مادر مىچسبانيد و فشار مىداد و « فاطمه » هم نمىتوانست در برابر بت ، به حالت خميدگى و تواضع در آيد . و همين معنى ايجاب كرده است