رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله در پاسخ فرمود : خداى تعالى آدم را در هند ، و « حوّا » را در جدّه ، و « ابليس » را در ميسان [1] و مار را ، در اصفهان فرود آورد و در آن هنگام ، مار ، داراى چهار پا مانند پاهاى شتر بود ، در تعقيب آن ، حضرت آدم عليه السّلام مدت صد سال ، بمناسبت خطائى كه از وى سرزده بود ، گريست . خداى بخشنده ، « جبرئيل » را بر او نازل كرد . و پيام خداوند متعال را به اين شرح ، به حضرت آدم عليه السّلام ابلاغ كرد : مگر نه اينست كه تو را به دست لطف و قهر خويش آفريدهام ؟ مگر نه اينست كه از روح خود در تو دميدم ؟ مگر نه اينست كه فرشتگانم را به سجده كردن بر تو ، دستور دادم ؟ مگر نه اينست ، « حوّا » را كه كنيز من بود ، به همسرى تو در آوردم ؟ حضرت آدم عليه السّلام همگى آنها را تصديق كرد . « جبرئيل » گفت : پس گريهء تو از چيست ؟ در پاسخ گفت : چگونه مرا از گريستن باز مىدارى و بلكه سرزنش مىكنى ؟ حال آنكه از جوار خداى رحمان دور افتادهام . « جبرئيل » گفت : هر گاه بخواهى مشمول عنايت حق تعالى قرار بگيرى ، و توبهات پذيرفته شود ، به خواندن كلماتى كه اينك بر تو ، تلقين مىكنم ، بپرداز ، تا خداى بخشنده و مهربان ، توبهء تو را بپذيرد و از گناه ( ترك اولى ) تو در گذرد و آن كلمات اينست : * ( اللَّهمّ انّى اسئلك بحقّ محمّد ، سبحانك لا اله الَّا انت ، عملت سوء و ظلمت نفسى فتب علىّ ؛ انّك انت التوّاب الرّحيم . اللَّهمّ انّى اسئلك بحقّ محمّد و آل محمّد ، عملت سوء و ظلمت نفسى فتب علىّ ؛ انّك انت التوّاب الَّرحيم ) * جملههاى مزبور ، همان كلماتى است كه براى پذيرش توبه به حضرت آدم عليه السّلام تلقين شد . « ديلمى » هم اين حديث را روايت كرده است . مؤلف گويد : سيوطى در « الدرّ المنثور » ذيل تفسير آيه شريفه * ( فَتَلَقَّى
[1] ميسان به فتح ميم و سكون ياء ممكن است همان « ميسان » باشد كه در [ معجم البلدان 5 / 242 ] از آن ياد كرده و مىنويسد : شهر بزرگى است واقع ميان بصره و واسط ؛ و به شرح تفصيلى آن پرداخته است . ( مترجم )