حالى كه پيراهن ، اندام حضرتش را پوشانيده بود ، به سينه چسبانيد و « عباس » و « فضل » و « قثم » باتفاق حضرت على عليه السّلام ، جسد شريف را از پهلوئى به پهلوى ديگر بر مىگردانيدند و « اسامة بن زيد » و « صالح » ، - كه هر دو تن از آزاد شدگان بودند - بر روى بدن مبارك رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله آب مىريختند و امير المؤمنين على عليه السّلام بدن شريف پيغمبر اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله را غسل مىداد و چيزهائى را كه غسّال از بدن مردگان ديگر در هنگام غسل مشاهده مىكند ، مشاهده نمىكرد و مىفرمود : پدر و مادرم فداى شما باد ! چقدر بدن شما در حيات و ممات خوشبو است . و بدين ترتيب ، از غسل بدن شريف فارغ گشتند ؛ جسد شريف را با آب و سدر ، غسل دادند . سپس جسد آن حضرت را خشك كردند و امورى را كه با ميّت انجام مىدهند ، با آن حضرت انجام دادند . سپس بر بدن حضرت رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله سه كفن پوشانيدند ؛ دو تاى از آنها ، پارچهء سفيد رنگ و يكى « برد حبره » ( منقّش ) بود . سپس « عباس » به دو تن از افراد دستور داد ، يكى از آنها ، نزد « ابو عبيده جرّاح » - كه قبركن مردم مكه بود - برود و او را براى كندن قبر ، دعوت كند . به ديگرى دستور داد ، تا « ابو طلحة بن سهل انصارى » را - كه قبر ساز مردم مدينه بود - ملاقات كند و او را براى آماده ساختن قبر دعوت نمايد . پس از آنكه « عباس » آن دو تن را براى احضار « ابو عبيدة » و « ابو طلحة » ، روانه كرد ، گفت : پروردگارا ! آنچه براى رسول خودت شايسته است ، براى او ذخيره كن . آن دو تن براى احضار آن دو شخص راهى شدند . بر خلاف انتظار ، شخصى كه مأمور آوردن « ابو عبيدة » بود ، با وى ملاقات نكرد و به تنهائى به خانه برگشت . و آن ديگرى كه مأمور آوردن « ابو طلحه » بود ، با وى ديدار كرده و جريان را به اطلاع او رسانيد و او را به محل مأموريت هدايت كرد و سرانجام ، جسد شريف رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله به خاك سپرده شد . [ مستدرك الصحيحين 1 / 362 ] از حضرت على بن ابى طالب عليه السّلام