و نخورد . پرسيدم : آيا شما در روزگار پيغمبر اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله سبوس گندم و جو را مىگرفتيد ؟ در پاسخ گفت : از آغاز نبوت تا هنگام رحلت ، آرد سبوس گرفته شده را مشاهده نكرد . پرسيدم : پس چگونه آرد جو سبوسدار را تناول مىفرمود ؟ در پاسخ گفت : جو را دستاس مىكرديم و سپس بر آن مىدميديم ، هر مقدار از سبوس آن كه با دميدن جدا مىشد ، از آن استفاده نمىكرديم و آنچه باقيمانده بود ، با همان وضع و حالى كه داشت ، پخته و تناول مىكرديم . [ همان كتاب ] در باب « اطعمه » از « ابو هريره » روايت كرده است ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله در مسير خود به گروهى رسيد كه در برابر آنها گوسفند بريان شده قرار داشت ، آنان حضرت را به سفرهء خود دعوت كردند . رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله دعوت آنها را نپذيرفت و از هم غذا شدن با آنها امتناع ورزيد . « ابو هريره » گفت ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله در حالى از دنيا رحلت كرد كه نان جوين ، سير نخورده بود ! [ همان كتاب ] در كتاب « رقاق » در باب فضيلت و ارزش فقر ، از « عايشه » روايت كرده است كه رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله در يك روز دو بار غذا نمىخورد ، مگر يكى از آن دو بار غذا ، خرما باشد . [ همان كتاب ] در كتاب « رقاق » ، از « ابو هريره » روايت كرده است كه رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله در مقام دعا و درخواست ، به عرض مىرسانيد : « اللهمّ ارزق آل محمد قوتا » ؛ « پروردگارا ! به خاندان محمد همان مقدار روزى كرامت فرما كه بتواند روى پاى خود بايستد . » ( غذاى بخور و نمير عطا كن ) [ همان كتاب ] در باب فضيلت فقر ، از « عايشه » روايت كرده است كه گفت : لحاف و زيرانداز حضرت رسول صلَّى اللَّه عليه و آله ، از پوست و ميان آن بجاى پنبه و پر و امثالش ، مملوّ از ليف خرما بود ! [ صحيح مسلم ] در كتاب « زهد » پيش از باب « لا تدخلوا مساكن الذين ظلموا » ، از « عايشه » ، همسر پيغمبر اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله ، روايت كرده است ، پيغمبر اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله