داده اند - آن است كه جمع كرده بين صدر و ذيل حديث ، و كلام علقمه را حمل نكرده اند بر اين كه دعائى براى زيارت خواسته ، بلكه بعد از زيارت از دور خواهش زيارت ديگرى كرده ، ومبدء اين توهم قول او است كه گفته " علمنى دعاءا أدعوا به ذلك اليوم اذا أنا زرته " كه از جمود بر ظاهر لفظ گمان كرده كه مراد بعد از وقوع زيارت است ، با اينكه متأمل منصف يقين مىكند كه مراد حال زيارت است ، و غالب آن است كه باب ظهورات لفظيه به بحث و جدل به سر حد اسكات و الزام نمىرسد ، بلكه عمده أهبه و أعظم زاد آن باب ذوقى است خاص وقريحهاى است لطيف كه به معونت او استفاده مرادات ، واصطياد معاني از شبكه عبارات مىشود ، و هر كس را كه خداى تعالى آن ذوق كرامت كرده وجه اين ادعا كه مكرر در اين باب كرده ايم نيكو خواهد دريافت كرد ، و گر نه هر كس بعد از تحصيل قوه تمييز وملكه استنباط مكلف است به آنچه خود مى فهمد ، و با ديگرانش كارى نيست . علاوه بر اينكه ظاهر اين كلام اختصاص اين عمل است به روز عاشوراء ، و ذيل در دو جا افاده تعميم مىكند ، وهم اخذ ندبه و نوحه در اين عمل خلاف ظاهر حديث است ، چه ثواب را معلق بر صرف زيارت و ادعيه و نماز فرموده چنانچه ظاهر است ، وبالجمله اين وجه را توان از وجهى ابعد وجوه گفت . وجه نهم : آنست كه اولا زيارت ششم از زيارات مطلقه امير المؤمنين عليه السلام مذكوره در ( تحفه ) كه اول او " السلام عليك يا رسول الله " است - و به مناسبت همين ترتيب ( تحفة زائر ) معروف به زيارت ششم شده - بخواند يا زيارت ديگر از زيارات امير المؤمنين ، يا سلامى به آن حضرت كند ، و نماز آن زيارت را ، يا