است كه مقصود از چراغ و شيشه ، محمد و آل او هستند ، زيرا در موقع مشاهده نور در زجاجه به حجاب زجاجه توجه نمى شود بلكه از حجاب شيشه گذشته و توجه به نور مى شود . چنان كه امير المؤمنين ( ع ) مى فرمودند : " يا سلمان يا جندب معرفتى بالنورانية هى معرفة الله ومعرفة الله هى معرفتى " ، اى سلمان اى جندب شناخت من بنورانية شناخت خدا است ، و شناخت خدا شناخت من است " . همان گونه كه مى فرمودند : " من رآنى فقد رأى الحق " ، كسى كه مرا ببيند حق را ديده است و " من عرفكم فقد عرف الله " ، كسى كه شما را شناخت خدا را شناخته و " معرفة الله هى معرفة كل اهل زمان امامهم " ، شناخت خدا شناخت صاحب هر زمانى است امام خود را . و فرمايش امير المؤمنين على ( ع ) : " انا الاول وانا الاخر وانا الظاهر و انا الباطن وانا يد الله واذن الله و عين الله " را بر چنين معانى مى توان تطبيق نمود . و با ملاحظه همين معانى در زيارت عاشورا مى خوانيم : " السلام عليك يا ثار الله وابن ثاره " ، سلام بر تو اى خون خدا و پسر خون خدا . چون نظر به اين خون وآثار و بركات عجيبة آن توجه به خود آنها نيست ، ديده از آنها عبور كرده و به حق مى رسد . و در مقابل بر مغولانى تازه رخت به صحرا كشيده وديو لاخانى چون معاويه و پسرش يزيد مى توان گفت : اى خون شيطان و پسر خون شيطان و اى دست شيطان و زبان شيطان واى دور از انسانيت ، چون غير شيطنت و ديو منشى و خودبينى چيزى نداشتند . ت - 8 - ص 229 - سطر 2 . ظاهرا كلام مصنف وجهى ندارد ، بلكه ثار به معنى مطلق خون آمده است و مى توان مواردى را ذكر كرد : 1 - قال الحسين بن على ( ع ) : نعم اجتمعتم على جهل وخرق منكم ،