سيد أولاد آدم ما عداى پيغمبران و رسولان [1] و لواى حمد در دست تو است روز قيامت ، و فرستاده مىشوى تو و شيعيانت با محمد و حزبش بسوى بهشت فرستادنى چنانچه داماد به حجله مىرود ، همانا نجات يافته هر كه تولاى تو دارد ، وخاسر شده هر كه دل از مهر تو خالى كرده ، و دوستان محمد دوستان تواند ، و دشمنان محمد دشمنان تواند ، هرگز شفاعت محمد ايشان را نائل نخواهد شد ، نزديك من بيا اى صفوت خداوند ، چون نزديك شد سر پيغمبر را گرفت و در كنار على عليه السلام گذاشت ، پيغمبر فرمود : اين همهمه چى است ؟ خبر را معروض داشت ، فرمود جبرئيل بود كه تسميه كرد تو را به آنچه خدا تسميه كرده تو را به آن . و اين حديث را به اختلاف سابق ولاحق و تفاوت در كتاب ( يقين ) سيد رضى الله عنه بطريق متعدده روايت نموده . حديث چهارم - شهادت آفتاب : اخطب خطباء خوارزم موفق الدين بن احمد الملكى الخوارزمى - كه شيخ المحدثين محمد بن نجار در ( تذييل تاريخ خطيب ) به نقل سيد ، رضى الله عنه وى را به فقه و فضل و ادب و شعر و بلاغت بر ستوده ، و از تلامذه زمخشرى بوده [2] در كتاب ( مناقب ) سند به امام حسن عسكرى عليه السلام مىرساند كه آن جناب از آباء
[1] استثناى رسولان به اعتبار وجود پيغمبر آخر الزمان است ، نه به ملاحظه نوع ، چنانچه ضرورت مذهب شيعه بر فضيلت آن جناب است از ايشان ( منه ) . [2] و از اينجا معلوم مىشود توغل فضل بن روزبهان در جهل ، حتى به حال علماى خودشان چه در جائى در مقام انكار فضائل أمير المؤمنين مىگويد : اين خوارزمى مجهول است ، و كسى او را نمى شناسد ، و اخبارش بى مأخذ است ، و بعد از شهادت ابن النجار حال فضل بى فضل معلوم مىشود ، و تفصيل حال او در عبقات مذكور است ( منه ) .