على ( ع ) را به دل داشت . ( يب ) : ابن عايشه گفت : براى شادمانى بنى مروان سروده هايى در هجو مصطفى ( ص ) خواند . من مىگويم : به نظر شما اگر گفته شود : فلانى بغض ابو بكر و عمر را در دل دارد و در هجو آنان شعر مىگويد ، چگونه خواهد بود ؟ ! آيا امكان دارد احدى از اهل سنت ، او را موثق بخواند و مدح و ثنا كند چنانكه با اين مرد پليد و خبيث منافق برخورد كرده‌اند ؟ ! چه زيبا گفته است :
< شعر > ما المسلمون بامة لمحمد كلا ولكن امة لعتيق < / شعر > امّا از اينكه او را توثيق كرده ، به رواياتش احتجاج نموده‌اند ، شگفت زده نمىشويم ، زيرا كسى كه پيشوايان و خلفايش به هجو سيد رسولان ( ص ) انس دارند ، بايد كه اين شيطان سركش را هم در جهت دين خود حجت بداند ! د س - خالد بن عرفطة و ابن عرفجة : ( ن ) : ناشناخته است . ابو حاتم و بزاز گفتند : مجهول است . ابو حاتم اضافه كرده : غير از صحابى ، نمىدانم كه احدى نامش خالد بن عرفطة باشد . من مىگويم : همين صحابى ملعون و فاجر است كه در كربلا و زير پرچم ابن زياد و يزيد بر سيّد جوانان اهل بهشت خروج كرد . در ( يب ) گفت : پس از مرگ يزيد ، مختار او را كشت . او نيز از راويان ( ت ) و ( س ) است .
د - خالد بن عبد الرحمن قسرى : ( يب ) : ابن معين گفت : وابسته بنى اميه و مرد بدى بود . از على بن ابى طالب ( ع ) بد مىگفت . عقيلى گفت : حديثش مورد استفاده واقع نمىشود .
ابن جرير ، ابو الفرج ، مبرد و ديگران ، از وى اقوال مشهور و اخبار زشتى نقل كرده‌اند . من مىگويم : ابن خلَّكان در شرح حال وى مىگويد : در دينش متهم بود . سپس مطالبى در مورد وى نقل مىكند كه شبيه به كفر است .
د ق - خالد بن عمرو اموى سعيدى : صالح جزره گفت : حديث مىسازد . ابن عدى احاديث ناشناخته اى از وى نقل كرده و گفته است : از نظر من اين احاديث را از زبان ليث ساخته است ، زيرا نسخه ليث نزد ما است و از اين مطالب چيزى در آن نيامده است . ( يب ) : يك بار ابن معين گفت ناچيز است . و بار ديگر گفت : كذّاب است . ابو حاتم گفت : متروك است . احمد گفت : احاديث وى ساختگى است . ( د ) گفت : ناچيز است .
ق - خالد بن يزيد دمشقى : احمد گفت : ناچيز است . ابن معين گفت : راضى نشد بر پدرش دروغ ببندد تا اينكه بر صحابه هم دروغ بست . ( د ) گفت : متروك است .
خ م س - خيثم بن عراك بن مالك : ( يب ) : ابن حزم گفت : روايت از وى جايز نيست .
سعيد بن زبير و مصعب بن زبير گفتند : امير مدينه از مالك استفتا كرد . وى فتوا نداد . امير به

34