responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير كبير منهج الصادقين في الزام المخالفين ( فارسي ) نویسنده : الملا فتح الله الكاشاني    جلد : 1  صفحه : 50


شيوخ خرافة شعار جهالة مدار و افضليت آن حضرت صلوات اللَّه عليه و اولوية او بخلافت نيز از اين حديث معلوم ميتوان كرد كه سيد انبيا ( ص ) فرمود كه اى على من سيد ولد بنى آدمم و تو سيد عربى و سلمان سيد فارس و صهيب سيد روم و بلال سيد حبشه و طور سيد كوه ها و سدرة سيد درختها و اشهر حرم سيد ماهها و قرآن سيد كلامها و سيد قرآن سورة البقرة و سيد سورة البقرة آية الكرسى و از امام جعفر صادق عليه و على آبائه الصلاة و السلام مرويست كه هر كه البقرة و آل عمران بخواند در روز قيامت اين هر دو سوره دو چتر شوند بر سر او و از تاب آتش آن روز او را نگاه دارند و نيز مرويست كه هر كه خواهد كه در دار دنيا ارجمند باشد و در عقبى بمرتبهء بلند رسد بايد كه تلاوة اينسوره نمايد كه بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ الم علما را در اينكلمه و امثال آن از حروف مقطعه اقوال بسيار است و در اينجا اكثر آن ايراد نموده مىشود از آن جمله صاحت انوار آورده كه همهء الفاظ تهجى اسمائند كه مسميات آن حروفند كه كلمات از آن مركب شده‌اند بجهة دخول آن در حد اسم و اعتوار از آنچه مختص است باسم بر آن چون تعريف و تنكير و جمع و تصغير و وصف و اسناد و اضافه و غير آن مانند ( الباء ) و تعريف ( و باات ) و ( بييه ) و ( بئيئه ) و ( حسنت الباء ) و ( باء المصاحبة ) و خليل و ابو على فارسى تصريح به اين نموده‌اند در مصنفات خود و آنچه مرويست كه ابن مسعود از پيغمبر ( ص ) روايت كرده كه ( من قرء حرفا من كتاب اللَّه فله حسنة و الحسنة بعشر امثالها لا اقول الم حرف و لكن الف حرف و لام حرف و ميم حرف ) مراد به اين غير معنى حرفيست كه آنعدم دلالت آنست بر معنى در نفس خود چه تخصيص حرف به اين معنى عرف مجدد است بلكه مراد معنى لغويست كه آن كلمه است و تسميه اسم به حرف در كلام عرب شايع و مستعمل است و شايد كه آن حضرت تسميه آن كرده باشد باسم مدلول آن و حديث ( نزل القرآن على سبعة احرف ) نيز از اين قبيل است و چون مسميات اين اسماء حروف وحدانيند و اين اسماء مركب است پس تصدير سوره به آن حروف به جهت آنست كه تا تأديهء آن بسمى اول آن چيزى باشد كه قرع سمع كند و استعارهء ( همزه ) در مكان ( الف ) به جهت تعذر ابتداء است به آن و اين اسما ما دام كه عوامل دريلى ايشان واقع نشود خالى از اعرابند به جهت فقد موجب اعراب و مقتضى آن لكن قابل اعرابند به جهت عدم تناسب بمبنى الاصل و لهذا ميگويند كه ( ق و ص ) با وجود التقاء ساكنين و آخر آن را حركت نميدهند مانند ( اين و هؤلاء ) و چون مسميات اين اسماء عنصر كلام و بسايط آنند كه تركب كلام از آنست از اينجهت افتتاح سوره بطايفهء از آن شده بجهة ايقاظ آن كسى كه تحدى به قرآن كند و تنبيه بر آنكه آنچه بر ايشان خوانده مىشود كلاميست منظوم از چيزى كه ايشان نگردانيده‌اند ايشان كلام خود را از آن منتظم ميسازند كه اگر ورود آن از جانب غير خدا ميبود از اتيان به مثل آن عاجز نميبودند با آنكه در نهايت فصاحت و غايت بلاغت بودند پس گوئيا كه حقتعالى از روى خطاب با بندگان

نام کتاب : تفسير كبير منهج الصادقين في الزام المخالفين ( فارسي ) نویسنده : الملا فتح الله الكاشاني    جلد : 1  صفحه : 50
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست