اسم سوره ها است چون عرب رسم داشته است حروف را اسم شخص قرار دهد مثل لام كه نام مردى از بنى طى بوده است و پسرش مشهور بوده بحارثه بن لام طائى و نيز پول نقد را ( عين ) مىنامند و ابر را ( غين ) مينامند و ماهى را ( نون ) ناميده اند و كوه را قاف گفتهاند . 3 - نام خدا است و روايت شده است كه مىشنيدند على ( ع ) مىگفت : يا ( حم عسق ) و يا ( كهيعص ) 4 - ضحاك گفته است . بعضى از آنها رمز نام خدا است و بعضى رمز از چند نام است مثل ( الم ) كه الف كنايه از اللَّه و لام كنايه از جبرئيل است و ميم كنايه از محمد است و مقصود آنست كه خدا بوسيله ى جبرئيل قرآن را به محمد فرستاد و بقيه ى معانى كه امام نوشته است و هم ديگر مفسّرين از همين دسته مطالب است .
مستشرقين اروپا كه با قرآن سر و كار پيدا كردهاند بفكر فهم معنى اين حروف بودهاند چنان كه در نشريه ى تير ماه 1331 از مجلَّه ى مهر آقاى على اصغر حكمت پنج وجه از آن را نقل كرده است . 1 - تولد كه مستشرق مشهور آلمانى گفته :
اين حروف معنى خاصّ ندارد و فقطَّ پيغمبر مىخواسته كلماتى از امّ الكتاب كه در لوح محفوظ ثبت شده است بخاطر بياورد 2 - بوئر گفته : اين حروف از بعضى اسامى كه در همان سوره هاست استخراج شده است . مثل ق از القلم و طسم از طور سينا و موسى 3 - عده اى گفتهاند : نام اختصارى صاحبان قرآنهاى اوّليه بوده كه در اوّل يا آخر سوره ها ثبت بوده است پس از آن كه آن نسخه ها را بولايات برده و از آن استنساخ كردهاند آنها را جزء قرآن پنداشته و ثبت كردهاند مثلا طه در قرآن طلحه بوده و ميم سوره متعلَّق بمغيره و ها سوره ى متعلَّق بابو هريره و س نسخه سعد وع در نسخه ى عثمان بوده است 4 - بلاشه ى فرانسوى گفت : بتقليد از اخبار و علماى يهود كه از حروف مقطع اسامى و معانى خاصّى استخراج مىكردند و در قرآن آورده شده است . اين تعبير شباهت دارد به آنچه ما از ابن عبّاس نقل كرديم در محاوره ى حيى بن اخطب و ابو ياسر با پيغمبر كه مفسّرين نوشتهاند و شايد از تفاسيرى كه