responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5812


آن به پا است كه وى نيز همانند معتصم از سپاه بيم داشت ، وقتى مردم شام در شام به پا - خاستند و عصيان آوردند رشيد سوى رقه رفت و آنجا اقامت گرفت و شهر قاطول ناتمام ماند .
وقتى معتصم سوى قاطول مىرفت پسر خويش هارون را در بغداد جانشين كرد .
جعفر بن محمد بن من گفت : سبب رفتن معتصم به قاطول آن بود كه پيوسته غلامان ترك وى را يكى از پى ديگرى در حومه ها كشته مىيافتند ، از آن رو كه غلامان ، عجمانى خشن بودند و در راهها و خيابانهاى بغداد مىتاختند و ابنا آنها را مىگرفتند و از اسبانشان به زير مىكشيدند و بعضيشان را زخمدار مىكردند و بسا مىشد كه يكيشان از زخم تلف مىشدند .
گويد : تركان به نزد معتصم ، از اين ، شكايت بردند و مردمان از آنها آزار مىديدند . مىگفت : معتصم را ديده بود كه به روز عيد قربان يا فطر سواره از نمازگاه باز مىگشت ، وقتى به چهار گوش حرشى رسيد پيرى را ديد كه به طرف او رفت و گفت : « اى ابو اسحاق . » گويد : سپاهيان پيش دويدند كه پير را بزنند ، معتصم به آنها اشاره كرد و آنها را از وى بداشت .
پير به دو گفت : « خدا به سبب همسايگى پاداش خيرت ندهد ، چرا همسايهء ما شدى و اين كافران را آوردى و ميان ما جاى دادى و به سبب آنها كودكان ما را بى - پدر و زنانمان را بىشوهر كردى و مردانمان را به كشتن دادى . » و معتصم اين همه را مىشنيد .
گويد : آنگاه به خانهء خويش رفت و تا سال بعد در چنان روزى او را سواره نديدند . وقتى سال بعد آمد معتصم در چنان روزى برون شد و نماز عيد را با كسان بكرد ، پس از آن به منزل خويش در بغداد نرفت ، بلكه اسب خويش را رو به ناحيهء قاطول

5812

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5812
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست