responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5661


ما مىخواهيم مأمون را دعا گوييم و از پى وى ابراهيم را كه جانشين باشد . » و نهانى به جمعى گفتند وقتى او برخاست و گفت : « دعاى مامون مىگوييم . » شما به پا خيزيد و گوييد رضايت نمىدهيم مگر اينكه با ابراهيم بيعت كنيد و از پى وى با اسحاق و مامون را اساسا خلع كنيد كه ما نمىخواهيم اموال ما را بگيريد چنان كه منصور كرد و پس از آن در خانه هاى خويش بنشينيد . » و چون آن كس كه سخن مىگفت به پا خاست اين گروه به دو پاسخ گفتند و در آن جمعه نماز جمعه نكردند و كسى سخنرانى نكرد ، مردمان چهار ركعت نماز بكردند و پراكنده شدند و اين به روز جمعه دو روز مانده از ذى حجه سال دويست و يكم بود .
در اين سال عبد الله بن خرداد به كه ولايتدار طبرستان بود از ولايت ديلم لارز و شرزا بگشود و آن را به ولايتهاى اسلام افزود . جبال طبرستان را نيز بگشود و شهريار پسر شروين را از آن فرود آورد و سلام خاسر شعرى گفت به اين مضمون :
« اميدواريم به وسيلهء كسانى كه « از قلمرو شروين تابع ما شده‌اند « روم و چين را بگشاييم « دستان خويش را به خدمت عبد الله محكم كن « كه وى را بجز امانت ، راى استوار هست . » مازيار پسر قارن را نيز پيش مامون فرستاد و ابو ليلى شاه ديلم را بىپيمان به اسيرى گرفت .
و هم در اين سال محمد بن محمد يار ابو السرايا درگذشت .
و هم در اين سال بابك خرمى با جاويدانيان ياران جاويدان پسر سهل فرمانرواى بذ به جنبش آمد و دعوى كرد كه روح جاويدان در او در آمده و آشفته - كارى و تباهى آغاز كرد .

5661

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5661
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست