responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5538


عيار جا خالى مىكرد و تير در حصير وى يا نزديك آن مىافتاد كه آن را بر مىگرفت و در محلى از حصير خويش كه براى اين كار مهيا كرده بود و چون جعبه بود مىنهاد و چون تيرى به زمين مىافتاد آن را مىگرفت و بانگ مىزد : يك دانگ ، يعنى بهاى تير يك دانگ است كه به دست آورده . وضع خراسانى وضع عيار چنين بود ، تا خراسانى تيرهاى خويش را تمام كرد ، آنگاه به عيار حمله برد كه او را با شمشير خويش بزند ، وى سنگى از توبرهء خويش برآورد و در فلاخنى نهاد و بيفكند كه به چشم او خورد ، آنگاه سنگ ديگر افكند و اگر خويشتن را حفظ نكرده بود نزديك بود وى را از اسب به زير افكند . خراسانى به تاخت بازگشت و مىگفت :
« اينان آدميزاد نيند ، » گويد : شنيدم كه حكايت او را با طاهر گفتند كه بخنديد و خراسانى را از برون شدن براى نبرد معاف داشت .
گويد : يكى از شاعران بغداد در اين باب شعرى گفت به اين مضمون :
« اين نبردها مردانى را آماده كرد « كه نه قحطانى بودند و نه نزارى ، « گروهى كه جوشن پشمين دارند « و چون شيران گرسنه به نبرد مىآيند .
« سرپوشهاى برگ خرما دارند « كه از زره سر و سپرهاى تراشيده شده « بى نيازشان مىدارد .
« هنگامى كه دليران از نيزه به فرار پناه مىبرند « نمىدانند فرار چيست .
« يكيشان كه برهنه است وزير جامه ندارد « به يك هزار كس حمله مىبرد .

5538

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5538
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست