نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 381
ملك عجم بگرفت و بر ايشان جورها كرد و رسمهاى منوچهر بگردانيد از عدل و داد ، و شهرها خراب كرد و آبها خشك شد و پنج سال قحط بر ايشان افتاد ، و اندر جور افراسياب بماندند دوازده سال . پس زو بزرگ شد و بيرون آمد و سپاه او را بيعت كردند و با افراسياب حرب كردند و او را از ايران زمين بيرون كردند و باز تركستان شد . و آن روز كه افراسياب را هزيمت كرد و عجم از جور و ستم او رهايى يافتند ، آبان روز بود از ماه آبان ، و عجم را آن روز عيدى باشد چون نوروز و مهرگان . و اين زو ملكى بود با عدل و داد ، و هر ملكى كه افراسياب ويران كرده بود آبادان كرد و چشمه هاى بسيار و جويها بگشاد ، و مردمان را كشت [ و ] و زر فرمود و هفت سال خراج از مردمان برگرفت ، و هر كجا نظرى بايستى كردن بكرد تا جهان آبادان شد . و آنجا كه امروز بغداد است از دو جانب شهر كرد و آن را امروز بغداد خوانند و آن روز مدينة العتيقه گفتندى . و سه روستا بنا كرد و آن امروز آبادان است و به ديوان اندر است ، يكى را [ زاب ] الاعلى خوانند و يكى را [ زاب ] الوسطى و يكى را [ زاب ] الصغرى . و بفرمود تا به كوهها اندر شدند ، هر كجا گياه يافتند خوشبوى بياورند و آن همه اندر بوستانها بنشاندند ، و به تدبير خويش طعامها فرمود كه كس هرگز چنين نديد و ندانست ساخت ، تا از آن طعام پوست خلق فراخ گشت . و هر سالى بر زمين غزو كردندى ، و هر خواسته كه آوردى همه به سپاه و لشكر بخشيدى و هيچ به خزانهء خويش نفرمودى بردن تا خلق همه به دو بياراميدند . و اندر نام او اختلاف كردند و چنين گفتند كه او را دو نام بود ، گروهى گفتند [ زاب ] و گروهى گفتند : زاغ . و گروهى گفتند : نه از فرزندان منوچهر بود ، از فرزندان افريدون بود . و ليكن همه متّفقاند كه ملكى دادگر بود و جهان بر دست او آبادان گشت و نرخها ارزان شد . و او را وزيرى بود گرشاسپ نام از فرزندان افريدون ، و با آن دادگرى سه سال پادشاهى كرد .
381
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 381