responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 305


فرعون خواست كه بنى اسرائيل را از موسى جدا كند تا چون موسى را بكشد از بهر او بر خود نجنبند كه بنى اسرائيل به عدد بسيار بودند . فرعون بر رود مصر ، آن كجا رودها و جويهاى مصر از آنجا شكافتندى ، يكى قنطره بكرد و آن رود و جويها زير او در رفتى و بر آن منظره بنشست ، و هر كه از بنى اسرائيل بگذشتى ، فرعون به زبان خوش او را از دين موسى بازخواندى و به خود خواندى و گفتى : * ( أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهذِه الأَنْهارُ تَجْرِي من تَحْتِي أَ فَلا تُبْصِرُونَ 43 : 51 ) * . نبينيد كه ملك مصر مرا است و اين رودها زير من اندر همى رود و اين نعمتها مرا است ؟ * ( أَمْ أَنَا خَيْرٌ من هذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلا يَكادُ يُبِينُ 43 : 52 ) * . گفت : بدانيد كه من شما را كه بنى اسرائيلى بهترم از موسى ، و ملكىام بدين بزرگى و موسى بدين خوارى ، و زبان ندارد كه سخن گويد : * ( فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْه أَسْوِرَةٌ من ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَه الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ 43 : 53 ) * . موسى را به چشم بنى اسرائيل همى زشت كرد . گفت : چرا اگر او پيغمبر است و او را خدايى است كه هر چه خواهد كند چنان كه او گويد ، چرا كوهى از زر با وى نرود تا هر كه به دو بگرويدى او را توانگر كردى ، يا فريشتگان با او همى رفتندى تا او را گواهى دادندى كه پيغمبر است ؟ پس فرعون بر آن منظره دو سال بر راه بنى اسرائيل را از موسى باز خواند تا مگر ايشان از او جدا شوند تا او موسى را تواند كشتن . هيچكس از بنى اسرائيل او را اجابت نكرد .
و قوم فرعون مر فرعون را ملامت كردند كه چرا موسى را همى دست باز دارى و نكشى . * ( وَقال الْمَلأُ من قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسى وَقَوْمَه لِيُفْسِدُوا في الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ 7 : 127 ) * . و ترا و خداوندان ترا دست باز دارد و نپرستد . فرعون را خدايان نبودند كه او همه بتان را شكسته بود و گفته : * ( ما عَلِمْتُ لَكُمْ من إِله غَيْرِي 28 : 38 ) * . پس شما را جز از خويشتن خداى ندانم . و معنى آنچه گفت : وَآلِهَتَكَ به تفسير اندر چنين است كه فرعون هر چند دعوى خدايى كرد گاو را دوست داشتى ، هر گاه كه گاوى نيكو بديدى او را سجده كردى و خلق را بفرمودى كه او را سجود كردندى . و به پادشاهى مصر اندر خلقى بودند بسيار كه سر گاو را پرستيدندى و بتان داشتندى بر صورت سر گاو ، و فرعون بر ايشان انكار نكردى از دوستى كه او را با گاو بود . و فرعون گوشت گاو نخوردى و نپسنديدى كه كس از قوم او گاو كشتى . * ( قال سَنُقَتِّلُ ) *

305

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 305
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست