نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 93
پادشاهى بيوراسب نام او بيوراسب ، و سپاهى بزرگ گرد كرد و همى آمد و پادشاهى او همى گرفت و لشكر او را هزيمت مىكرد تا آنجا رسيد كه او بود . و جم به طبرستان بود به دماوند . و چون جم آگاه شد ، از وى بگريخت و متوارى شد يك سال . پس از يك سال خبر او بيافت ، بگرفت و بكشتش و پادشاهى بر بيوراسب راست شد . و كشتن جم چنان بود كه ارّه بر سرش نهادند و تا پاى به دو نيم كردند . و پارسيان گويند بيرون از اين كتاب كه بگريخت و به زاولستان شد . به حديثى دراز گويند دختر شاه زاولستان او را بيافت و به زن او شد . پدر ندانست و پدر امر به دست او كرده بود . پس چون دست بدين دختر دراز كرد [ a 18 ] پسرى آمدش تور نام كردش ، و او بگريخت و به هندوستان شد و آنجا بمرد . و اين پسر را پسرى آمد شيداسب نام كرد ، وى را پسرى آمد طورك نام كرد ، وى را پسرى آمد شهم نام كرد ، وى را پسرى آمد اثرط نام كرد ، و او را پسرى آمد گرشاسب نام كرد ، و او را پسرى آمد نريمان نام كرد ، و وى را پسرى آمد سام نام كرد ، و وى را پسرى آمد دستان نام كرد ، و وى را پسرى آمد رستم نام كرد ، و وى را پسرى آمد فرامرز نام كرد ، و حديثها در اخبار ايشان بسيار گويد ابو المؤيّد بلخى به شاهنامهء بزرگ اندر .
93
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 93